از مجموع روایات استفاده میشود که لقوه شبیه فلج و سکته مغزی است با این تفاوت که در فلج نصف بدن درگیر میشود، یا قسمت راست بدن یا قسمت چپ بدن، ولی در لقوه فقط نصف سر درگیر میشود، یا قسمت راست سر یا قسمت چپ سر، لقوه سبب انحراف صورت و کج شدن دهان و چشم میشود و معمولاً چشم قرمز و دچار اشکریزی میشود. این بیماری ممکن است در هر فردی اتفاق بیفتد، اگر کسی مخصوصاً در زمستان از جای گرم ناگهان بهجای سرد منتقل شود فوراً مبتلا به لقوه میشود. در روایات تعابیری درباره علل لقوه آمده ازجمله ریح و ریح خبیثه، ریح به معنی التهاب و گاهی به معنی طبیعت چهارم است. علت دیگر که در روایات اشارهشده همبستر شدن در حال سیری است، این عمل حتی میتواند سبب مرگ شود، در روایت آمده: «سه چیز است که میتواند انسان را بکشد، ورود به حمام در حال سیری مفرط و همبستر شدن در حال سیری مفرط و همبستر شدن با زنان مسن.» همبستر شدن در حال سیری مفرط سبب بیماریهای متعدد است ازجمله ضعف چشم، فتق و لقوه. علت دیگر که در روایات ذکرشده غلبه رطوبت است، اگر رطوبت بدن بالا برود تا جایی که آب از دهان جاری شود مخصوصاً هنگام خواب، این رطوبت میتواند سبب ابتلا به لقوه، فلج و سکته مغزی شود. در پزشکی امروز برای لقوه درمانی وجود ندارد و تنها بهمرورزمان ممکن است بهتدریج بهبود یابد ولی در روایات اموری برای پیشگیری و درمان لقوه ذکرشده است.
اولین پیشگیری از لقوه ترکیب سهگانه است، در روایت آمده: «پیامبر (ص) خواستند که برایش زنیان و آویشن و سیاهدانه بیاورند، هرگاه پیامبر (ص) غذای سنگین یا غذایی که مشکل داشته باشد میخوردند این دارو را بهصورت خشک میخوردند. از این دارو همراه نمک دریا استفاده میکردند و غذای خود را با این آغاز میکردند و میفرمودند اهمیت نمیدهم غذا چه باشد و همچنین میفرمودند این معده را تقویت میکند و بلغم را قطع میکند و پیشگیری از لقوه است.» زنیان فواید زیاد دارد و بسیار سفارش شده و اگر همراه با گردو مصرف شود برای کلیه مفید است و افرادی که نیاز به دیالیز دارند خوب است که از زنیان و گردو استفاده کنند. کلمه صعتر یا سعتر یا ضعتر هر سه به معنی آویشن است و امروزه استفاده از کلمه ضعتر بیشتر رایج است، ضعتر در اصل آویشن شام است و کمی با آویشنی که ما میشناسیم تفاوت دارد، رنگ آن تیرهتر و برگهای آن درشتتر است، آویشن شیرازی بیشتر از همه شبیه به آویشن شام است و شاید همان باشد. در روایت اشاره به غذای سفید (بیاض) شد، در عربی مراد از بیاض بیشتر سفیده تخممرغ است و بعضی گفتهاند مراد کل غذاهای سنگین و سفیدرنگ مانند چربی و پیه و دنبه است. این دارو برای ضعف معده بسیار مفید است و به دو شکل میتوان استفاده کرد، همراه نمک قبل از غذا و بدون نمک بعد از غذا. مقدار زنیان و آویشن و سیاهدانه باید مساوی باشد و اگر خواستیم نمک به آن بیفزاییم تنها به میزان مصرف معمول کفایت میکند و نیاز نیست با دیگر اجزا برابر باشد، میزان مصرف هم یک قاشق چایخوری است. تجربه نشان داده مواردی که در پیشگیری مؤثر است در درمان هم مفید است بنابراین این دارو برای کسی که مبتلا به لقوه است هم میتواند مفید باشد. چون در روایت اشارهشده که پیامبر (ص) بهصورت خشک از این دارو استفاده میکردند پس بهتر است به این دارو چیزی اضافه نشود البته اگر کسی نتواند به این شکل استفاده کند شاید خوب باشد به آن عسل اضافه کند و مصرف کند هرچند به نظر بنده اثر آن کمتر خواهد شد.
دومین پیشگیری سکنجبین پس از حجامت است، در رساله ذهبیه درباره حجامت آمده: «اگر حجامت در زمستان و زمان سرما باشد بعد از حجامت سکنجبین عسلی مصرف کن زیرا اگر این کار را انجام دهی ایمن میشوی از لقوه و پیسی و بهک و جذام، به اذن خدای متعال...» سکنجبین عسلی از سرکه و عسل درست میشود، در طب سنتی عرق نعنا هم به آن اضافه میکنند ولی چون ما استفاده از عرقیات را مناسب نمیدانیم بهتر است که چوب نعنا را در هنگام جوشاندن به سکنجبین اضافه کرد. در روایتی آمده سرکه عسل را فاسد میکند، باید گفت که در این روایت مراد طعم شیرین عسل است که با سرکه تغییر و مراد از بین رفتن خاصیت عسل نیست زیرا در روایات دیگر مانند همین روایت که اینجا ذکر کردیم، دستور به ترکیب سرکه و عسل دادهشده. برای درست کردن سکنجبین سرکه و عسل را مخلوط کرده و چوب نعنا هم به آن اضافه کنید و روی آتش ملایم بگذارید. شاید گفته شود که حرارت خاصیت عسل را از بین میبرد ولی با توجه به روایات در بسیاری از داروها عسل جوشانده میشود و درعینحال خاصیت هم دارد، مانند داروی حضرت محمد (ص) یا داروی شافیه.
سومین پیشگیری و درمان سنا است، پیامبر (ص) میفرمایند: «اگر مردم بدانند که در سنا چه خاصیتی وجود دارد همانا در مقابل هر مثقال سنا دو مثقال طلا میدادند، سنا ایمنی از بهک و پیسی و جذام و جنون و فلج و لقوه است، سنا را بگیر با کشمش قرمز که هسته ندارد و به آن اضافه کن هلیله کابلی و هلیله زرد و هلیله سیاه، هرکدام به مقدار مساوی، ناشتا بهاندازه سه درهم (ده گرم) مصرف کن و زمانی که به رختخواب میروی به همین اندازه مصرف کن، این سید داروها است.» این دارو مرکب ده در طب اسلامی است که به آن سید الادویه میگوییم و در روایات هم به همین نام ذکرشده. با توجه به روایت اگر سنا بهتنهایی مصرف شود پیشگیری از بیماریهای ذکرشده ازجمله لقوه است و اگر از این داروی ترکیبی استفاده شود درمان بیماری خواهد بود البته بهطور دقیق ذکر نشده چه بیماریهایی را درمان میکند ولی حداقل همین بیماریهایی را که سنا از آن پیشگیری میکند را میتواند درمان کند پس میتوان از آن برای درمان لقوه استفاده کرد.سنا خواص زیادی دارد، در روایت آمده: « اگر چیزی مرگ را دفع کند آن سنا است.»
چهارمین درمان میخک است، در روایت آمده: «نزد امام جواد (ع) بودم، از شبیب بن جابر یاد شد که باد خبیث او را زد و صورت و چشم او را کج کرد، امام فرمودند میخک بگیرد پنج مثقال (هر مثقال چهار و ششدهم گرم جمعاً ۲۳ گرم) و آن را در یک شیشه خشک قرار دهد و سر آن را محکم ببندد (طوری که هوا هم ردوبدل نشود) سپس آن را گل مالی کند و در معرض آفتاب قرار دهد، بهاندازه یک روز در تابستان و دو روز در زمستان، سپس آن را بیرون کند و خیلی نرم آسیاب (له) کند سپس آن را با آب باران حل کند تا شبیه به خَلوق شود سپس به پشت بخوابد و دارو را روی سمت کج صورت بمالد و صبر کند تا میخک خشک شود زیرا اگر خشک شود خداوند بیماری را از او دفع میکند و برمیگردد به حالت عادی به اذن خدای متعال، اصحاب ما شتاب کردند و رفتند بهسوی او (بیمار) و به او خبر دادند پس او هم طبق دستور معالجه کرد و خوب شد به یاری خداوند تعالی.» در روایت تعبیر یسحق آمده یعنی مالیده شود که هم برای آسیاب کردن استفاده میشود و هم برای له کردن، ازآنجاکه کلام امام از یطحن به یسحق عدول کرده، مؤید این است که احتمال دارد له کردن بهصورت مرطوب مراد باشد البته چون یسحق به معنی آسیاب کردن هم هست پس میخک میتواند خشک هم باشد. در جلسه گذشته گفته شد که لقوه بیشتر در زمستان و در اثر سرماخوردگی و انتقال ناگهانی از جای گرم بهجای سرد عارض میشود و از طرفی در روایت اشاره به زمستان و تابستان شده هرچند صحبت از درمان است و لزومی ندارد درمان بلافاصله بعد از ابتلا باشد ولی شاید بتوان نتیجه گرفت که ازنظر روایت این بیماری اختصاص به زمستان ندارد، همچنین در روایات دیگر علل دیگری هم برای لقوه ذکرشده مانند خوردن تخممرغ و ماهی یا جماع در حال سیری یا غلبه رطوبت. در روایت اشاره به استفاده از آب باران شد و شاید گفته شود که در بعضی فصول آب باران در دسترس نیست، باید گفت که نیاز نیست آب باران تازه باشد، حتی استفاده از آب باران سال پیش هم مشکلی ندارد. آب باران چون در ارتفاع بالا در آسمان تشکیل میشود حاوی نیتروژن است و نیتروژن از مواد موردنیاز بدن برای ساخت پروتئین است و این خاصیت در آبهای معمولی وجود ندارد. قرنفل، پوست درخت میخک و میخک، گل میخک است. این دارو (میخک) برای کل مشکلات عصبی مفید است و لقوه هم در اصل مشکل در عصب عضلات صورت است. تفاوتی ندارد که لقوه کهنه باشد یا تازه ما در مورد بیماری که ۲۵ سال مبتلا بوده این دارو را توصیه کردیم و مؤثر بود. برای آسیاب کردن اگر از آسیاب برقی استفاده شود هرچند نرم آسیاب میکند ولی چون گیاه را گرم میکند ممکن است خواص گیاه را کم کند پس شاید کوبیدن با دست بهتر باشد.
پنجمین درمان داروی جامع امام رضا (ع) است، داروی جامع هم برای فلج و هم برای لَقوه مفید است، در روایت آمده: «به امام رضا (ع) شکایت کردم از بیماریای که خانم مرا مبتلا کرده بود به فلج و لقوه، امام فرمودند شما کجایید از داروی پدرم، عرض کردم این دارو چیست؟ امام فرمود بهاندازه یکدانه گندم داروی جامع را با آب مرزنجوش حل کنید و در بینی او بریزید، به اذن خدای متعال خوب میشود.» از دو راه میتوان آب مرزنجوش را تهیه کرد، اگر مرزنجوش تر یا تازه باشد میتوان آب آن را با فشردن گرفت و اگر مرزنجوش خشک باشد میتوان آب آن را از طریق جوشاندن در آب تهیه کرد، احتمالاً روش دوم مراد است. برای هر بار استفاده باید دوباره مقدار یکدانه گندم از داروی جامع را با آب مرزنجوش حل کنند و در بینی بریزند نه اینکه یکبار این دارو را درست کنند و مدتی از همان استفاده کنند. هر بار کافی است بهاندازه یکدانه گندم داروی جامع را با سه یا پنج قطره آب مرزنجوش حل کرد و در هر سوراخ بینی دو یا سه قطره از آن را ریخت. با توجه به روایت یکبار استفاده هم میتواند کافی باشد ولی در صورت نیاز درمان تکرار شود. این دارو برای انواع فلج نیز سودمند است، در طب اسلامی و بر اساس اصول فقهی تعریف فلج، ازکارافتادن نیمی از بدن است و انواع گوناگون فلج که امروزه درمانهای متفاوتی دارند، مشمول این تعریف هستند ازجمله سکته مغزی، اماس، فلج اطفال و مانند اینها. توجه شود که این دارو برای پیشگیری و مانند واکسن قابلاستفاده نیست بلکه برای پیشگیری راههای دیگری در روایات ذکرشده است.
ششمین درمان داروی شافیه است، در روایت آمده: «این دارویی است که شافیه نام دارد و غیر از داروی جامع است و برای فلج کهنه و تازه و برای لقوه کهنه و تازه و آپاندیس چه تازه و چه کهنه ...» البته در ادامه روایت آمده که برای لقوه، داروی شافیه باید یازدهماهه باشد و بهاندازه یک نخود از دارو را همراه آب مرزنجوش باید مصرف نمود. بهطورکلی مرزنجوش بهخودیخود دارو نیست بلکه حمال دارو به سمت مغز است، چیزهای دیگر هم مانند آن هستند برای مثال ترب حمال دارو به کلیه است و سداب نیز حمال دارو به کلیه و رازیانه حمال دارو به سینه است (برای بانوان) و انجدان حمال دارو به مفاصل است. اگر کسی مبتلا به کیست باشد داروی آن تباشیر است، اگر کیست در مغز باشد تباشیر را باید با آب مرزنجوش استفاده کند و اگر کیست در کلیه باشد تباشیر با آب ترب یا آب سداب مصرف میشود و اگر کیست در سینه باشد تباشیر با آب رازیانه و اگر کیست در زانو باشد تباشیر با آب انجدان مصرف میشود.
هفتمین درمان نماز و عوذه است، در روایت آمده: «مبتلا به لقوه شدم و وارد مدینه شدم و بر امام صادق (ع) وارد شدم، امام فرمودند این چیست که در صورت تو میبینم؟ گفتم باد بد، امام فرمودند برو نزد قبر پیامبر (ص) و دو رکعت نماز بخوان سپس دستت را روی صورتت قرار بده سپس بگو بِسْمِ اللّهِ وَبِاللّهِ بِهذا اُخْرُجْ اَقْسَمْتُ عَلَیْکَ مِنْ عَیْنِ اِنْسٍ اَوْعَیْنِ جِنٍّ اَوْ وَجَعٍ اُخْرُجْ اَقْسَمْتُ عَلَیْکَ بِالَّذی اِتَّخَذَ اِبْراهیمَ خَلیلاً وَکَلَّمَ مُوسی تَکْلیماً وَ خَلَقَ عیسی مِنْ رُوحُ الْقُدُسِ لَمَّاهَدَاْتَ وَطَفَئْتَ کَما طَفَئَتْ نارُ اِبْراهیمَ اِطْفِئی بِاِذْنِ اللّهِ ، راوی میگوید دو مرتبه این کار را کردم و صورتم به حال سابق برگشت.»1در دعایی که در این روایت آمده، به بیماری که در اثر چشمزخم است، امر میشود که خارج شود و آن را قسم میدهد که خارج شود، میتوان نتیجه گرفت که از چشم کسی که چشم میزند چیزی وارد بدن کسی میشود که چشم خورده، نکته دیگر اینکه این بیماری دارای فهم و اختیار است زیرا به او امر میشود و قسم داده میشود، در روایت آمده: «چشمزخم حقیقت دارد و شیطان را حاضر میکند (زمان چشمزخم شیطان حاضر میشود).» شاید بتوان گفت آن چیزی که وارد میشود شیطان است. نکته دیگر اینکه در این دعا به چشمزخم انسان و جن اشارهشده، پس میتوان گفت که چشمزخم به دو قسم است، چشمزخم انسان و چشمزخم جن، در روایت آمده: «زمانی که گوشت میخورید استخوان را کامل لخت نکنید زیرا باقیمانده گوشت روی استخوان غذای جنهاست، اگر این کار را کردید (استخوان را کامل لخت کردید) سرقت میکنند وگرنه خارج میشوند و بودن آنها برای خانه بهتر است.» شاید چون جن و شیطان از یک جنس هستند بودن جن در خانه مانع ورود شیطان شود و ازاینجهت بودن جن در خانه خوب است. ممکن است کارهایی که سبب ناراحتی جن میشود باعث شود که به انسان چشمزخم بزنند.در روایتی که ذکر شد مقید شده به خواندن دو رکعت نماز در کنار قبر پیامبر (ص)، ولی روایتی دیگر آمده که این قید را ندارد و نیز دعا را باید سه مرتبه خواند و دعای آن کمی تفاوت دارد، در روایت آمده: «دو رکعت نماز بخوان و دستت را بر صورتت قرار بده و طلب شفاعت کن بهسوی خدا به پیامبر (ص) و بگو باسم الله احرج عليك يا وجع من عين الانس أو من عين الجن، احرج عليك يا وجع بالذي اتخذ إبراهيم خليلا وكلم موسى تكليما وخلق عيسى من روح القدس لما هدأت وطفئت كما طفئت نار إبراهيم بإذن الله، سه بار بگو.»
شاید سؤال شود که چرا ائمه (ع) داروها و دعاهای مختلف برای یک بیماری معرفی کردهاند، علت این است که ائمه (ع) میخواهند همه اینها به دست ما برسد چون شاید در شرایطی بعضی افراد نتوانند از یک نوع درمان استفاده کنند و نیاز به درمان جایگزین پیدا کنند.
از مجموع روایات استفاده میشود که لقوه شبیه فلج و سکته مغزی است با این تفاوت که در فلج نصف بدن درگیر میشود، یا قسمت راست بدن یا قسمت چپ بدن، ولی در لقوه فقط نصف سر درگیر میشود، یا قسمت راست سر یا قسمت چپ سر، لقوه سبب انحراف صورت و کج شدن دهان و چشم میشود و معمولاً چشم قرمز و دچار اشکریزی میشود. این بیماری ممکن است در هر فردی اتفاق بیفتد، اگر کسی مخصوصاً در زمستان از جای گرم ناگهان بهجای سرد منتقل شود فوراً مبتلا به لقوه میشود. در روایات تعابیری درباره علل لقوه آمده ازجمله ریح و ریح خبیثه، ریح به معنی التهاب و گاهی به معنی طبیعت چهارم است. علت دیگر که در روایات اشارهشده همبستر شدن در حال سیری است، این عمل حتی میتواند سبب مرگ شود، در روایت آمده: «سه چیز است که میتواند انسان را بکشد، ورود به حمام در حال سیری مفرط و همبستر شدن در حال سیری مفرط و همبستر شدن با زنان مسن.» همبستر شدن در حال سیری مفرط سبب بیماریهای متعدد است ازجمله ضعف چشم، فتق و لقوه. علت دیگر که در روایات ذکرشده غلبه رطوبت است، اگر رطوبت بدن بالا برود تا جایی که آب از دهان جاری شود مخصوصاً هنگام خواب، این رطوبت میتواند سبب ابتلا به لقوه، فلج و سکته مغزی شود. در پزشکی امروز برای لقوه درمانی وجود ندارد و تنها بهمرورزمان ممکن است بهتدریج بهبود یابد ولی در روایات اموری برای پیشگیری و درمان لقوه ذکرشده است.
اولین پیشگیری از لقوه ترکیب سهگانه است، در روایت آمده: «پیامبر (ص) خواستند که برایش زنیان و آویشن و سیاهدانه بیاورند، هرگاه پیامبر (ص) غذای سنگین یا غذایی که مشکل داشته باشد میخوردند این دارو را بهصورت خشک میخوردند. از این دارو همراه نمک دریا استفاده میکردند و غذای خود را با این آغاز میکردند و میفرمودند اهمیت نمیدهم غذا چه باشد و همچنین میفرمودند این معده را تقویت میکند و بلغم را قطع میکند و پیشگیری از لقوه است.» زنیان فواید زیاد دارد و بسیار سفارش شده و اگر همراه با گردو مصرف شود برای کلیه مفید است و افرادی که نیاز به دیالیز دارند خوب است که از زنیان و گردو استفاده کنند. کلمه صعتر یا سعتر یا ضعتر هر سه به معنی آویشن است و امروزه استفاده از کلمه ضعتر بیشتر رایج است، ضعتر در اصل آویشن شام است و کمی با آویشنی که ما میشناسیم تفاوت دارد، رنگ آن تیرهتر و برگهای آن درشتتر است، آویشن شیرازی بیشتر از همه شبیه به آویشن شام است و شاید همان باشد. در روایت اشاره به غذای سفید (بیاض) شد، در عربی مراد از بیاض بیشتر سفیده تخممرغ است و بعضی گفتهاند مراد کل غذاهای سنگین و سفیدرنگ مانند چربی و پیه و دنبه است. این دارو برای ضعف معده بسیار مفید است و به دو شکل میتوان استفاده کرد، همراه نمک قبل از غذا و بدون نمک بعد از غذا. مقدار زنیان و آویشن و سیاهدانه باید مساوی باشد و اگر خواستیم نمک به آن بیفزاییم تنها به میزان مصرف معمول کفایت میکند و نیاز نیست با دیگر اجزا برابر باشد، میزان مصرف هم یک قاشق چایخوری است. تجربه نشان داده مواردی که در پیشگیری مؤثر است در درمان هم مفید است بنابراین این دارو برای کسی که مبتلا به لقوه است هم میتواند مفید باشد. چون در روایت اشارهشده که پیامبر (ص) بهصورت خشک از این دارو استفاده میکردند پس بهتر است به این دارو چیزی اضافه نشود البته اگر کسی نتواند به این شکل استفاده کند شاید خوب باشد به آن عسل اضافه کند و مصرف کند هرچند به نظر بنده اثر آن کمتر خواهد شد.
دومین پیشگیری سکنجبین پس از حجامت است، در رساله ذهبیه درباره حجامت آمده: «اگر حجامت در زمستان و زمان سرما باشد بعد از حجامت سکنجبین عسلی مصرف کن زیرا اگر این کار را انجام دهی ایمن میشوی از لقوه و پیسی و بهک و جذام، به اذن خدای متعال...» سکنجبین عسلی از سرکه و عسل درست میشود، در طب سنتی عرق نعنا هم به آن اضافه میکنند ولی چون ما استفاده از عرقیات را مناسب نمیدانیم بهتر است که چوب نعنا را در هنگام جوشاندن به سکنجبین اضافه کرد. در روایتی آمده سرکه عسل را فاسد میکند، باید گفت که در این روایت مراد طعم شیرین عسل است که با سرکه تغییر و مراد از بین رفتن خاصیت عسل نیست زیرا در روایات دیگر مانند همین روایت که اینجا ذکر کردیم، دستور به ترکیب سرکه و عسل دادهشده. برای درست کردن سکنجبین سرکه و عسل را مخلوط کرده و چوب نعنا هم به آن اضافه کنید و روی آتش ملایم بگذارید. شاید گفته شود که حرارت خاصیت عسل را از بین میبرد ولی با توجه به روایات در بسیاری از داروها عسل جوشانده میشود و درعینحال خاصیت هم دارد، مانند داروی حضرت محمد (ص) یا داروی شافیه.
سومین پیشگیری و درمان سنا است، پیامبر (ص) میفرمایند: «اگر مردم بدانند که در سنا چه خاصیتی وجود دارد همانا در مقابل هر مثقال سنا دو مثقال طلا میدادند، سنا ایمنی از بهک و پیسی و جذام و جنون و فلج و لقوه است، سنا را بگیر با کشمش قرمز که هسته ندارد و به آن اضافه کن هلیله کابلی و هلیله زرد و هلیله سیاه، هرکدام به مقدار مساوی، ناشتا بهاندازه سه درهم (ده گرم) مصرف کن و زمانی که به رختخواب میروی به همین اندازه مصرف کن، این سید داروها است.» این دارو مرکب ده در طب اسلامی است که به آن سید الادویه میگوییم و در روایات هم به همین نام ذکرشده. با توجه به روایت اگر سنا بهتنهایی مصرف شود پیشگیری از بیماریهای ذکرشده ازجمله لقوه است و اگر از این داروی ترکیبی استفاده شود درمان بیماری خواهد بود البته بهطور دقیق ذکر نشده چه بیماریهایی را درمان میکند ولی حداقل همین بیماریهایی را که سنا از آن پیشگیری میکند را میتواند درمان کند پس میتوان از آن برای درمان لقوه استفاده کرد.سنا خواص زیادی دارد، در روایت آمده: « اگر چیزی مرگ را دفع کند آن سنا است.»
چهارمین درمان میخک است، در روایت آمده: «نزد امام جواد (ع) بودم، از شبیب بن جابر یاد شد که باد خبیث او را زد و صورت و چشم او را کج کرد، امام فرمودند میخک بگیرد پنج مثقال (هر مثقال چهار و ششدهم گرم جمعاً ۲۳ گرم) و آن را در یک شیشه خشک قرار دهد و سر آن را محکم ببندد (طوری که هوا هم ردوبدل نشود) سپس آن را گل مالی کند و در معرض آفتاب قرار دهد، بهاندازه یک روز در تابستان و دو روز در زمستان، سپس آن را بیرون کند و خیلی نرم آسیاب (له) کند سپس آن را با آب باران حل کند تا شبیه به خَلوق شود سپس به پشت بخوابد و دارو را روی سمت کج صورت بمالد و صبر کند تا میخک خشک شود زیرا اگر خشک شود خداوند بیماری را از او دفع میکند و برمیگردد به حالت عادی به اذن خدای متعال، اصحاب ما شتاب کردند و رفتند بهسوی او (بیمار) و به او خبر دادند پس او هم طبق دستور معالجه کرد و خوب شد به یاری خداوند تعالی.» در روایت تعبیر یسحق آمده یعنی مالیده شود که هم برای آسیاب کردن استفاده میشود و هم برای له کردن، ازآنجاکه کلام امام از یطحن به یسحق عدول کرده، مؤید این است که احتمال دارد له کردن بهصورت مرطوب مراد باشد البته چون یسحق به معنی آسیاب کردن هم هست پس میخک میتواند خشک هم باشد. در جلسه گذشته گفته شد که لقوه بیشتر در زمستان و در اثر سرماخوردگی و انتقال ناگهانی از جای گرم بهجای سرد عارض میشود و از طرفی در روایت اشاره به زمستان و تابستان شده هرچند صحبت از درمان است و لزومی ندارد درمان بلافاصله بعد از ابتلا باشد ولی شاید بتوان نتیجه گرفت که ازنظر روایت این بیماری اختصاص به زمستان ندارد، همچنین در روایات دیگر علل دیگری هم برای لقوه ذکرشده مانند خوردن تخممرغ و ماهی یا جماع در حال سیری یا غلبه رطوبت. در روایت اشاره به استفاده از آب باران شد و شاید گفته شود که در بعضی فصول آب باران در دسترس نیست، باید گفت که نیاز نیست آب باران تازه باشد، حتی استفاده از آب باران سال پیش هم مشکلی ندارد. آب باران چون در ارتفاع بالا در آسمان تشکیل میشود حاوی نیتروژن است و نیتروژن از مواد موردنیاز بدن برای ساخت پروتئین است و این خاصیت در آبهای معمولی وجود ندارد. قرنفل، پوست درخت میخک و میخک، گل میخک است. این دارو (میخک) برای کل مشکلات عصبی مفید است و لقوه هم در اصل مشکل در عصب عضلات صورت است. تفاوتی ندارد که لقوه کهنه باشد یا تازه ما در مورد بیماری که ۲۵ سال مبتلا بوده این دارو را توصیه کردیم و مؤثر بود. برای آسیاب کردن اگر از آسیاب برقی استفاده شود هرچند نرم آسیاب میکند ولی چون گیاه را گرم میکند ممکن است خواص گیاه را کم کند پس شاید کوبیدن با دست بهتر باشد.
پنجمین درمان داروی جامع امام رضا (ع) است، داروی جامع هم برای فلج و هم برای لَقوه مفید است، در روایت آمده: «به امام رضا (ع) شکایت کردم از بیماریای که خانم مرا مبتلا کرده بود به فلج و لقوه، امام فرمودند شما کجایید از داروی پدرم، عرض کردم این دارو چیست؟ امام فرمود بهاندازه یکدانه گندم داروی جامع را با آب مرزنجوش حل کنید و در بینی او بریزید، به اذن خدای متعال خوب میشود.» از دو راه میتوان آب مرزنجوش را تهیه کرد، اگر مرزنجوش تر یا تازه باشد میتوان آب آن را با فشردن گرفت و اگر مرزنجوش خشک باشد میتوان آب آن را از طریق جوشاندن در آب تهیه کرد، احتمالاً روش دوم مراد است. برای هر بار استفاده باید دوباره مقدار یکدانه گندم از داروی جامع را با آب مرزنجوش حل کنند و در بینی بریزند نه اینکه یکبار این دارو را درست کنند و مدتی از همان استفاده کنند. هر بار کافی است بهاندازه یکدانه گندم داروی جامع را با سه یا پنج قطره آب مرزنجوش حل کرد و در هر سوراخ بینی دو یا سه قطره از آن را ریخت. با توجه به روایت یکبار استفاده هم میتواند کافی باشد ولی در صورت نیاز درمان تکرار شود. این دارو برای انواع فلج نیز سودمند است، در طب اسلامی و بر اساس اصول فقهی تعریف فلج، ازکارافتادن نیمی از بدن است و انواع گوناگون فلج که امروزه درمانهای متفاوتی دارند، مشمول این تعریف هستند ازجمله سکته مغزی، اماس، فلج اطفال و مانند اینها. توجه شود که این دارو برای پیشگیری و مانند واکسن قابلاستفاده نیست بلکه برای پیشگیری راههای دیگری در روایات ذکرشده است.
ششمین درمان داروی شافیه است، در روایت آمده: «این دارویی است که شافیه نام دارد و غیر از داروی جامع است و برای فلج کهنه و تازه و برای لقوه کهنه و تازه و آپاندیس چه تازه و چه کهنه ...» البته در ادامه روایت آمده که برای لقوه، داروی شافیه باید یازدهماهه باشد و بهاندازه یک نخود از دارو را همراه آب مرزنجوش باید مصرف نمود. بهطورکلی مرزنجوش بهخودیخود دارو نیست بلکه حمال دارو به سمت مغز است، چیزهای دیگر هم مانند آن هستند برای مثال ترب حمال دارو به کلیه است و سداب نیز حمال دارو به کلیه و رازیانه حمال دارو به سینه است (برای بانوان) و انجدان حمال دارو به مفاصل است. اگر کسی مبتلا به کیست باشد داروی آن تباشیر است، اگر کیست در مغز باشد تباشیر را باید با آب مرزنجوش استفاده کند و اگر کیست در کلیه باشد تباشیر با آب ترب یا آب سداب مصرف میشود و اگر کیست در سینه باشد تباشیر با آب رازیانه و اگر کیست در زانو باشد تباشیر با آب انجدان مصرف میشود.
هفتمین درمان نماز و عوذه است، در روایت آمده: «مبتلا به لقوه شدم و وارد مدینه شدم و بر امام صادق (ع) وارد شدم، امام فرمودند این چیست که در صورت تو میبینم؟ گفتم باد بد، امام فرمودند برو نزد قبر پیامبر (ص) و دو رکعت نماز بخوان سپس دستت را روی صورتت قرار بده سپس بگو بِسْمِ اللّهِ وَبِاللّهِ بِهذا اُخْرُجْ اَقْسَمْتُ عَلَیْکَ مِنْ عَیْنِ اِنْسٍ اَوْعَیْنِ جِنٍّ اَوْ وَجَعٍ اُخْرُجْ اَقْسَمْتُ عَلَیْکَ بِالَّذی اِتَّخَذَ اِبْراهیمَ خَلیلاً وَکَلَّمَ مُوسی تَکْلیماً وَ خَلَقَ عیسی مِنْ رُوحُ الْقُدُسِ لَمَّاهَدَاْتَ وَطَفَئْتَ کَما طَفَئَتْ نارُ اِبْراهیمَ اِطْفِئی بِاِذْنِ اللّهِ ، راوی میگوید دو مرتبه این کار را کردم و صورتم به حال سابق برگشت.»1در دعایی که در این روایت آمده، به بیماری که در اثر چشمزخم است، امر میشود که خارج شود و آن را قسم میدهد که خارج شود، میتوان نتیجه گرفت که از چشم کسی که چشم میزند چیزی وارد بدن کسی میشود که چشم خورده، نکته دیگر اینکه این بیماری دارای فهم و اختیار است زیرا به او امر میشود و قسم داده میشود، در روایت آمده: «چشمزخم حقیقت دارد و شیطان را حاضر میکند (زمان چشمزخم شیطان حاضر میشود).» شاید بتوان گفت آن چیزی که وارد میشود شیطان است. نکته دیگر اینکه در این دعا به چشمزخم انسان و جن اشارهشده، پس میتوان گفت که چشمزخم به دو قسم است، چشمزخم انسان و چشمزخم جن، در روایت آمده: «زمانی که گوشت میخورید استخوان را کامل لخت نکنید زیرا باقیمانده گوشت روی استخوان غذای جنهاست، اگر این کار را کردید (استخوان را کامل لخت کردید) سرقت میکنند وگرنه خارج میشوند و بودن آنها برای خانه بهتر است.» شاید چون جن و شیطان از یک جنس هستند بودن جن در خانه مانع ورود شیطان شود و ازاینجهت بودن جن در خانه خوب است. ممکن است کارهایی که سبب ناراحتی جن میشود باعث شود که به انسان چشمزخم بزنند.در روایتی که ذکر شد مقید شده به خواندن دو رکعت نماز در کنار قبر پیامبر (ص)، ولی روایتی دیگر آمده که این قید را ندارد و نیز دعا را باید سه مرتبه خواند و دعای آن کمی تفاوت دارد، در روایت آمده: «دو رکعت نماز بخوان و دستت را بر صورتت قرار بده و طلب شفاعت کن بهسوی خدا به پیامبر (ص) و بگو باسم الله احرج عليك يا وجع من عين الانس أو من عين الجن، احرج عليك يا وجع بالذي اتخذ إبراهيم خليلا وكلم موسى تكليما وخلق عيسى من روح القدس لما هدأت وطفئت كما طفئت نار إبراهيم بإذن الله، سه بار بگو.»
شاید سؤال شود که چرا ائمه (ع) داروها و دعاهای مختلف برای یک بیماری معرفی کردهاند، علت این است که ائمه (ع) میخواهند همه اینها به دست ما برسد چون شاید در شرایطی بعضی افراد نتوانند از یک نوع درمان استفاده کنند و نیاز به درمان جایگزین پیدا کنند.
به اشتراک گذاری این پست
لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر