رفتن به مطلب
انجمن تخصصی طب اسلامی

سوال

2 پاسخ به این سوال تا کنون داده شده است

Recommended Posts

  • 0

شاید برای عده ایی باورش سخت باشد که تخصصی بنام آناتومی اسلامی هم باشد .امروزه جای هیچ شکی نیست که اسلام در حوزه ی پزشکی با استدلال قوی و محکم حرف برای گفتن دارد.اما زیر مجموعه های حوزه پزشکی به علت اینکه به دست محققان کم تر کار شده است کمتر هم بررسی شده است.برای بحث آغازین خیلی فکر کردیم از کجا شروع کنیم ؟ برای یافتن این پرسش سری به روزنامه ی 9دی زدیم در این روزنامه استاد تبریزیان یک مصاحبه شیرین وبه یاد ماندنی دارند وقتی مجری پرسید؟
طب جدید الان مدعی است که علاج به عوارض می کند. طب اسلامی علاج به ریشه می کند یا علاج به عوارض؟
طب شیمیایی فقط عوارض را میشناسد. صورت سرخ شده؛ این سرخی را برطرف میکند. مریض تب کرده، تب را برطرف میکند. در همین حد. ریشه را نمیشناسد. طب شیمیایی ریشه بیماری ها را و اسباب بیماری ها را نمیشناسد. ریشه ای که در طب سنتی قدیم بوده در طب اسلامی هم هست که به عنوان مزاج معرفی شده است. ما اعتقادمان براساس روایاتی که از پیامبر(ص) داریم این است که میگوید به ظاهر بیماری نگاه نکن. اصل هر بیماری براساس طبایع چهارگانه است. سودا ،صفرا، بلغم و دم. چون طب جدید این مسئله را نمیشناسد، نمی تواند این ریشه را درمان کند. الان به طبیب بگویید سودا؛ صفرا... هیچی نمیداند؛ میگوید این چیزها را من نمیشناسم. پس نمی تواند درمانش هم ریشه ای باشد. برای همین بیماری سریع عود میکند؛ نیاز به دارو بیشتر میشود. چون داروهایشان هم حالت رفع عوارض و تسکین دهند دارد ، نمیتواند درمان کند. ولی در طب اسلامی ریشه را درمان میکند. در طب سنتی هم ریشه را درمان میکند تا حدودی ولی امتیازی که در طب اسلامی است آن است که عوارض را هم درمان می کند. هم ریشه هم عوارض. ما الان برای هر بیماری دو سنخ دارو داریم؛ یک دارو ریشه ای، یک دارویی که عوارض را درمان کند. مانند مثلا مریضی یبوست؛ اعتقادمان براساس روایات آن است که ریشه یبوست سوداست. برای درمان این حالت، دوتا دارو میدهیم. یکی یک ملین میدهیم که درمان عوارض کند و یک سودازدا میدهیم که سودا را از بدن خارج میکند که این بیماری ریشه ای درمان میشود.

در تقسیم بندی ها به نظر میرسد طب اسلامی جزو طب های کل نگر است مثل طب سنتی ایرانی قدیم خودمان که یک تنافی با طب جزء نگر غربی دارد. طب غربی مدعی است که الان به سلول ها و ریز تر از آن ها ورود کرده و هرچه جلو میرود اقیانوس جدیدی را کشف میکند. ولی می گویند طب اسلامی یک طب کل نگر است. در مورد این تفاوت جزء نگری و کل نگری در دو طب عقیده شما چیست؟
این کل نگری مربوط به طب سنتی است. مثل طب چینی . ولی طب اسلامی جزئی نگر است و خیلی عمیقتر از طب شیمیایی است. به عنوان مثال طب اسلامی قشنگ مسئله میکروب و ویروس را میشناسد ولی طب سنتی مسئله میکروب و ویروس را نمیشناسد. یا در مسئله ژنتیک؛ اصلا پایه ژنیتک طب اسلامی است. فکر میکردند مسئله درمان ژنتیکی، جزو ابتکارات و افتخارات بشر است. بعد متوجه شدند که این از کتاب های ما گرفته شده است. انقدر در طب اسلامی ما مسئله ژنتیک موشکافانه بررسی شده است که فکر می کنم بشر تا 500 سال دیگر هم به این چیزهایی که در روایات ما هست نمیرسد. آنها فکر میکنند که به جایی رسیدند. حالا یک میکروبی را دیدند اما هنوز میکروب را نمیشناسد. خب حقیقت میکروب چی است؟ چرا اینکار را میکند؟ چرا با انسان دشمن است؟ مکانیزم کارش چیست؟ چه چیزهایی در آن تاثیر دارد؟ چه چیزهایی آن را دور میکند؟ چه چیزهایی آن را جذب میکند؟ تا 500 سال دیگر بشر به این مسئله نمیرسد. بنده راجع به میکروبی و ویرس نزدیک به صد صفحه در این کتاب خودم نوشتم. کی بشر میخواهد به این مسائل برسد؟ مگر اینکه طب اسلامی مطرح بشود و دانشگاه های دنیا به این سمت هدایت بشوند و بیایند این مسائلی که در طب اسلامی هست را بررسی کنند. پس برعکس طب اسلامی جزئی نگر است. طب اسلامی عمیقتر است؛ ژرف است. چون عرض کردم که از خالق انسان است. مگر می تواند پیامبر(ص) یا ائمه(ع) ما از مسئله میکروب یا مسئله ژنتیک غافل باشند؟ یا حتی چیزهای جزئی تر از اینها که هنوز بشر به آن نرسیده است. به عنوان مثال؛ امروز بشر هنوز برای مسئله چشم زخم تئوری ندارد. اسلام میگوید بیشتر این مرده ها به خاطر چشم زخم است. اگر قبر ها باز بشوند خواهید دید. یعنی اثر این چشم زخم در خاک هم بر مرده باقی میماند. این بشر کی میخواهد به آن برسد؟

مقصود از طب کل نگر آن نگاه حکمت آمیز به طب است . مثلا در طب سنتی میگویند که بدن یک کل واحد است اگر مثلا سودا وارد یک قسمت بدن بشود کل بدن را تحت تاثیر قرار خواهد داد اما طب جدید به خاطر این نگاه جزء نگری، میرود بدن را شاخه شاخه و مجزا از یکدیگر تعریف میکند. برای همین تخصصها مختلف میشود،متخصص عروق قلب دارد متخصص کبد دارد متخصص چه و چه و چه....
بر این اساس هر دو در طب اسلامی هست. یعنی هم جزء نگری هم کل نگری. یک آناتومی اسلامی ما داریم، بُعد چهارم آناتومی که در هیچ جای دنیا مطرح نیست. در پزشکی، ما سه نوع آناتومی داریم که در دنیا مطرح است، اسلام علاوه بر این سه تا آناتومی یک آناتومی بُعد چهارم دارد. میداند و میتواند بدن را تجزیه کند . البته مسئله مزاج ها برای کل بدن است، ما اعتقادمان این است و اختلافمان با طب سنتی هم سر همین است آنها بعضی هاشان معتقدند به جزئی نگری مسئله مزاج ها. مثلا می گویند دست بلغم، سر سودا، پا فلان. ولی ما در طب اسلامی این را نداریم. ما می گوییم یا کل بدن بلغم یا کل بدن سودا. در این مسئله مزاج ها و ریشه ها است. ما کل نگری داریم ولی در کنارش ما گفتیم عوارض هم درمان می کنیم که مجبوریم جزء نگری هم داشته باشیم.

به نظر می رسد یک نگاه غیر اسلامی شاید بتوان گفت نگاه استعماری باعث شده که در صده های اخیر، روایات طب اسلامی ما به یک نوعی از کتب روایی ما و از حوزه های ما بیرون بیاید و طلاب ما فقط فقه و اصول بخوانند.
بله؛ این مسئله بوده است. تا حالا هرچه بوده همین فقه و اصول بوده. بخصوص ما شیعیان در علوم دیگر حتی کل علوم اسلامی ضعف شدیدی داریم. شاید بتوان گفت که بر می گردد به شرایط تقیه شیعیان. شیعیان در طول تاریخ مظلوم بودند و در شرایط تقیه به سر می بردند و واقعا در محاصره بودند. امکان و قدرت نداشتند تا علوم اسلامی را گسترش دهند؛ وارد کل زوایای علوم اسلامی بشوند تا حدی تا اندازه ای فقط می توانستند کار کنند و به همین جهت به مهمترین علم پرداختند. آن هم مسئله فقه و مسائل شرعی که مربوط به آخرت است بوده. حالا نهایتا اخلاق و فرض کنید که اعتقادات مربوط به همین ها، به قدر واجبش فقط توانستند برسند و روی این زمینه کار کنند. امروز الحمدلله شرایط قدری متفاوت شده آن شرایط تقیه برطرف شده، امکانات در این سطح سرازیر شده و فرصت پیدا شده که علوم دیگر اسلامی هم مورد بررسی قرار بگیرد و مطرح شود. اسلام فقط در طب نیست در هر زمینه ای که آدم وارد می شود واقعا شگفت زده می شود. مثلا در همین زیست جانوری بخواهیم وارد شویم ما حرف برای کل دنیا داریم که دنیا نشنیده است. در هر علم دیگر هم هست. علم شیمی، فیزیک، علم ستارگان بخصوص اگر وارد شویم شگفت ساز خواهیم بود. عل ایحال ان شاءالله زمینه فراهم شده و وقت این رسیده که مسائل مطرح شود و علما به این علوم بپردازند و از این نعماتی است که ائمه برای ما به عنوان میراث بجا گذاشتند استفاده کنیم که واقعا بلا استفاده مانده است.
پس مقدمتا این دریافت از حرفهای استاد بر می آید که آناتومی که در طب اسلامی وجود دارد هم جز نگر است هم کل نگرگاهی آنقدر ریز که ساختمان و کارکرد ژن را تعریف میکند وگاهی هم کلی به بحث آناتومی می پردازد..اما به علت اهمیت بحث مزاج شناسی به آناتومی اعضای خاص هر مزاج هم مثل خون وصفرا وطحال وبلغم هم می پردازیم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
hm
  • 0

سری به کتابهای آناتومی میزنم .وهمچنان این سوالات در ذهن من رژه می روند از کجا شروع به بحث کنم؟از مغز شروع کنم؟یااز قلب ؟اگر آناتومی اسلامی با آناتومی غربی فرق دارد پس منبع از کجا انتخاب کنم؟ درحالی که همه ی منابع با دیدگاه جزء نگر غرب نوشته شده است.

روزها وساعتها با خودم درگیرم .که شروع بحث ومقدمه ی بحث چه باشد. مباحثه استاد در رو زنامه ی 9دی خیلی به اصول مبنایی فکرم کمک کرد اما نخ تسبیح را  پیدا نکردم .روز جمعه است و در حالی که در خنکای صبح جمعه آفتاب از لای در اتاق به ذهنم می وزد. جرقه ایی در ذهنم شکل می گیرد . یافتم ..کتاب توحید مفضل ،چرا از این کتاب استفاده نکنم .سمت کتاب میروم.همچون مفضل سرشار ا زذوقی وصف نشدنی زانوی ادب جلوی نظرات ودیدگاههای امام صادق ع میزنم .امامی که سرشار ازحکمت و علم است.

کتاب را که نگاه میکنم میبینم شروع آناتومی امام ع با آناتومی غرب زمین تا آسمان فرق دارد منکر زحمات دانشمندان غربی نمیشوم اما در دانشگاه همیشه یادم هست به درس فیزیولوژی و میکروب و...ودیگر دروس پایه که می رسیدیم نمی دانم چه علاقه ایی نویسندگان ومحققان غربی داشتند که همه چیز را دوست داشتند جدا کنند.آناتومی را از فیزیولوژی جدا میکردند ژنتیک را از میکروب و....خلاصه تمام تکه های پزشکی مثل تکه های واحد یک پازل از هم جدا میکردند بعدها هم که در مقطع فوق لیسانس وقتی میخاستم انتخاب رشته کنم باز تخصص تغذیه از بهداشت جدابود تخصص اعصاب از قلب جدا بود حال بایک حساب دوتا چهارتا هم میشود فهمید چقدر اتصال بین بهداشت وتغذیه است چقدر نزدیکی بین قلب واعصاب هست.
هرچند که در بخش تغذیه انصافا غرب خیلی جزیی وخوب کار کرده است اماهیچ وقت ندیدم در منابع طب مدرن محقق یا پزشکی،علت درد قلب را از معده بداند.ودید کلی تری به بحث پزشکی داشته باشند.

درحالی که در طب اسلامی یکی از درمان های قلب اصلاح معده است .اینگونه شد که طب اسلامی را  بحق بی نظیر میدانم .بماند که سر این قضیه سردرگمی ام در انتخاب رشته ادامه تحصیل ندادم اما از وقتی با طب اسلامی آشنا شدم همه ی آن چه از تخصص در رشته های پزشکی دنبالش بودم را گاهی در یک حدیث پزشکی از امام معصوم ع می یافتم و حض و وجد علمی آن روزها در قلب و ذهنم جاری بود

شاید به آرامش نسبی رسیدم اما بازهم پر از سوالم ...

سوالهای راکه میدانم یافتنی است..

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×