رفتن به مطلب
انجمن تخصصی طب اسلامی
  • 1
حسین دومان

دردچشم

سوال

سلام وخسته نباشید

 

برای تقویت چشم ازسرمه اثمداستفاده میکنم چون ناخنک چشم داردولی ازموقع استفاده دردم بیشتروچشم خونی شده چرا؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

11 پاسخ به این سوال تا کنون داده شده است

Recommended Posts

hm
  • 1
در در 1396/07/06, 08:28:26، helma گفته است :

باسلام

مدتیه چشم چپم قرمز میشه وموقعی که میخام

سلام از مسواک زیتون یا اراک هم استفاده کنید. سرمه را چگونه و چند وقت یک بار استفاده می کنید؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
  • 0

چشم درد
در روایت آمده: «عمر گفت هیچ دردی مانند دندان‌درد نیست و هیچ همّی مانند همّ عروسی نیست. ولی حضرت امیر (ع) و پیامبر (ص) در مقابل می‌فرمایند هیچ دردی مانند درد چشم نیست و هیچ همّی مانند بدهکاری نیست.»
همچنین سؤال شد که آیا مرد هم قاعده می‌شود؟ جواب: بله وقتی که طلبکار بالای سرش بایستد.
در روایت دیگری آمده: «هیچ دردی نیست جز چشمدرد، و هیچ عاجز شدنی نیست به این اندازه مانند عاجز شدن در مقابل بدهکاری.»
در روایتی آمده: «أن أمير المؤمنين (عليه السلام) اشتكى عينه فعاده النبي (صلى الله عليه وآله) فإذا هو يصيح، فقال النبي (صلى الله عليه وآله): أجزعا أم وجعا؟ فقال: يا رسول الله ما وجعت وجعا قط أشد منه»
 [5]یعنی «حضرت امیر (ع) مبتلا به چشمدرد شدند و پیامبر (ص) به عیادتشان آمدند و حضرت امیر (ع) فریاد می‌زدند، پیامبر (ص) فرمودند این جزع است یا درد است، حضرت امیر (ع) فرمودند ای رسول خدا من تا به حال به دردیشدیدتر از این مبتلا نشدم.»
اموری که برای پیشگیری از چشم‌درد در روایات وارد شده
اولین مورد پیشگیری است، پیشگیری گرفتن ناخن در پنجشنبه و شنبه است، پیامبر (ص) می‌فرمایند: «من قلم أظفاره يوم السبت ويوم الخميس و أخذ من شاربه عوفي من وجع الضرس ووجع العين»
[6]یعنی «کسی که ناخن‌هایش را در روز شنبه و پنجشنبه می‌گیرد و سبیل خود را کوتاه می‌کند، از دندان‌درد و چشمدرد معاف می‌شود.» شاید بتوان گفت که منظور گرفتن ناخن و سبیل در هر دو روز است مثلاً یک دست در پنجشنبه و یک دست در شنبه اما به احتمال بیشتر منظور گرفتن ناخن و سبیل در یکی از این دو روز است. البته گرفتن ناخن در روزهای دیگر هم توصیه شده و هرکدام خواص خود را دارند، مثلاً ناخن گرفتن در جمعه برای رفتن به بهشت است و در دوشنبه برای زیاد شدن روزی است، و می‌توان ناخن گرفتن را بین این روزها تقسیم کرد. از این روایت معلوم می‌شود که زمان خاصیت و نقش خود را دارد.
در روایت دیگری آمده: «رآني أبوالحسن (ع) وأنا أشتكي عيني فقال : ألا أدلك على شئ إذا فعلته لم تشتك عينك؟ قلت : بلى قال : خذ من أظفارك في كل خميس قال : ففعلت فلم أشتك عيني»
 [7]یعنی «امام کاظم (ع) مرا دید و از چشمدرد شکایت می‌کردم، امام فرمودند آیا به شما نشان ندهم چیزی که اگر انجام دهی بهچشمدرد مبتلا نشوی؟ گفتم بله، امام فرمودند ناخن‌هایت را هر پنجشنبه بگیر، من هم همین کار را کردم و دیگر مبتلا به چشمدرد نشدم.»
از پیامبر (ص) نقل شده: «من أراد ان يأمن الفقر وشكاية العين والبرص والجنون فليقلم أظفاره يوم الخميس بعد العصر وليبدأ بخنصره من اليسار.»
[8]یعنی «کسی که می‌خواهد ایمن شود از فقر، و چشمدرد، و پیسی، و جنون ناخن‌هایش را در پنجشنبه و بعد از عصر بگیرد و از انگشت کوچک دست چپ شروع کند.»
جمع بین این روایات اینگونه است که ناخن گرفتن در هر ساعت از پنجشنبه پیشگیری از چشمدرد است اما برای بقیه خواص مانند ایمنی از فقر و ... باید عصر پنجشنبه ناخن بگیرد.
دومین درمان آب آسمان است، در روایت آمده: «وإن كان به وجع العين، يقطر من ذلك الماء في عينيه، ويشرب منه ويغسل (به) عينيه، يبرأ بإذن الله تعالى»
 [9]یعنی «اگر شخص مبتلا به چشمدرد از آب باران در چشم خود بریزد و از آن آب بنوشد و چشمانش را با آب باران بشوید، چشم‌دردش خوب می‌شود، به اذن خدای متعال.»
درمان سوم داروی شافیه است، در روایت آمده: «إنه نافع للفالج العتيق والحديث ... ووجع العين»
[10]یعنی «برای فلج مفید است، چه جدید و چه قدیمی، ... و برای چشمدرد هم مفید است» البته اگر داروی شافیه شانزده ماهه شود برای کوری هم مفید است ولی برای چشمدرد و فلج کافیت که حداقل یک ماه گذشته باشد.
درمان چهارم مرزنجوش است، پیامبر (ص) می‌فرمایند: «نعم الريحان المرز نجوش، نبت تحت ساق العرش وماؤه شفاء العين.»
 [11]یعنی «بهترین گیاه مرزنجوش است، زیر ساقه عرش روییده است و آب مرزنجوش درمان چشماست.» البته اگر مرزنجوش تازه باشد شاید بهتر باشد و اگر تازه هم نبود آن را بجوشانند و آب آن را بگیرند و درچشم بریزند برای تمام بیماری‌های چشم مفید است و چشمدرد هم جزو این بیماری‌هاست، و مقدار آن می‌تواند چند قطره مثلا یک تا سه قطره باشد. در مورد مرزنجوش روایات متعددی وارد شده که درمان‌های زیادی از بیماری‌های مغز را شامل می‌شود و چشم هم جزء مغز محسوب می‌شود.
درمان پنجم منبر پیامبر (ص) است، امام صادق (ع) می‌فرمایند: «إذا فرغت من الدعاء عند قبر النبي (صلى الله عليه وآله) فائت المنبر فامسحه بيدك وخذ برمانتيه وهما السفلاوان وامسح عينيك ووجهك به فإنه يقال: إنه شفاء العين وقم عنده فاحمد الله وأثن عليه وسل حاجتك فإن رسول الله (صلى الله عليه وآله) قال: ما بين منبري وبيتي روضة من رياض الجنة ومنبري على ترعة من ترع الجنة»
 [12]یعنی «زمانی که فارق شدی از دعا کردن نزد قبر پیامبر (ص)، بیا نزد منبر و دستانت را با منبر مسح کن و دو گرده پایین آن را بگیر، و چشمان و صورت خود را با منبر مسح کن، زیرا گفته می‌شود این شفای چشم است، و آنجا مکث کن، حمد و سپاس خدا را بگو و حاجتت را بخواه، زیرا پیامبر (ص) فرمود مابین منبرم و خانه‌ام باغی از باغ‌های بهشت است و منبر من رویچشمه‌ای از چشمه‌های بهشت است.» دو اشکال وجود دارد، یکی اینکه منبر موجود، منبر اصلی پیامبر (ص) نیست، پاسخ این است که منبر اصلی زمان معاویه تغییر کرد و در زمان امام صادق (ع) نیز این منبر عوض شده بود پس لازم نیست که همان منبر اصلی باشد، و اینکه در روایت گفته شده چون روی چشمه ای از چشمه‌های بهشت است درمان می‌کند و مهم نیست که منبر عوض شود، اشکال دوم اینکه امام فرمودند می‌گویند شفایچشم است، آیا توسط مردم تجربه شده یا از پیامبر (ص) نقل شده، امام نفرموده‌اند که من می‌گویم یا پیامبر (ص) گفته است، البته ائمه (ع) چیز گزاف نمی‌گویند و مهم این است که این اثر را دارد حال چه تجربه ثابت کرده باشد و چه کلام پیامبر (ص) باشد.
درمان ششم سرمه کافوری است، این سرمه در چند روایت و از چند طریق وارد شده و بعضی صحیح السند است، کلینی از ابن محبوب نقل می‌کند، و حسن بن محبوب از مردی نقل می‌کند، ولی از آنجا که حسن بن محبوب از اصحاب اجماع است و معتبر است، البته سند دیگری دارد که صحیح السند است، در این روایت آمده: «دخل رجل على أبي عبد الله (عليه السلام) وهو يشتكي عينيه فقال له: أين أنت عن هذه الاجزاء الثلاثة: الصبر والكافور والمر؟ ففعل الرجل ذلك فذهبت عنه»
[13]یعنی «مردی وارد بر امام صادق (ع) شده و از چشمدرد شکایت داشت، امام فرمودند چرا از این سه چیز استفاده نمی‌کنی، از صبر و کافور و مر، مرد این کار را کرد و بیماری چشمش برطرف شد.» از ظاهر روایت برمی‌آید که شخص چشمدرد دارد البته می‌تواند کل بیماری‌های چشم را شامل شود و در روایت دیگری نسبت به ضعف چشم وارد شده. صبر همان شیره یا ژل گیاه آلوورا است که خارج می‌کنند، این ژل بی‌رنگ است و آن را روی آتش می‌گذارند تا خشک شود، و در این حالت سیاه رنگ می‌شود و ذرات زرد رنگ روی آن باقی می‌ماند، و به همین جهت به آن صبر زرد می‌گویند، البته بهترین صبر از یمن است و بهتر از آن صبر اسقوتری است که نمی‌دانم کجاست و هنوز بررسی نکردم، صبر برای یبوست و قند خون مفید است. کافور هم در اصل درختی است که در آفریقا می‌روید و مراد هم برگ آن درخت است، از آن به عنوان عطر برای شستن مرده‌ها استفاده می‌شود، امروزه کافوری که در بازار موجود است شیمیایی است و بهتر است که همان برگ کافور تهیه شود و اگر نه از همین کافور شیمیایی استفاده شود، البته به نظر بنده این کافور خاصیت درمانی ندارد و تنها برای کاهش تندی مر از آن استفاده شده زیرا در روایت دیگری فقط صبر و مر ذکر شده‌اند. مر یا مر مکی، صمغ یک گیاه است که بسیار تلخ و زرد یا نارنجی است و از مکه می‌آید و باید صاف و خالص باشد. این سه را باید نرم آسیاب کرد و مخلوط کرد و با آن سرمه کشید، البته این روایت نگفته که به عنوان سرمه استفاده شود و شاید بتوان آن را در چشم هم ریخت.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
  • 0

درمان هفتم یک عوذه معروف است، محمد جعفی از پدرش نقل می‌کند: «خیلی وقت‌ها مبتلا به چشم‌درد می‌شدم و این مطلب را به امام صادق (ع) شکایت کردم، امام فرمودند آیا به شما دعایی نیاموزم که برای دنیا و آخرت مفید است و برای چشم‌درد هم درمان است، عرض کردم بله، امام فرمودند بعد از نماز صبح و نماز مغرب این را بگویید اللهم إني أسألك بحق محمد وآل محمد عليك صل على محمد وآل محمد واجعل النور في بصري والبصيرة في ديني واليقين في قلبي والاخلاص في عملي والسلامة في نفسي والسعة في رزقي والشكر لك أبدا ما أبقيتني»[1]

درمان هشتم یک نماز است، این نماز دو رکعت است در هر رکعت یک مرتبه سوره حمد و سه مرتبه سوره کافرون و یک مرتبه آیه ﴿وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا وَلاَ حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الأَرْضِ وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ﴾ [2]خوانده می‌شود.[3]

درمان نهم آیةالکرسی است، حضرت امیر (ع) می‌فرمایند: «إذا اشتكى أحدكم عينه فليقرأ عليها آية الكرسي وفي قلبه أنه يبرأ ويعافى فإنه يعافى إن شاء الله تعالى»[4]یعنی «هرکس از شما بیماری چشم داشته باشد، روی چشمش آیةالکرسی بخواند و در دلش هم این باشد، همانا خوب می‌شود، به خواست خدای متعال.»
همچنین نقل شده: «کسی که هر روز آیه ﴿فجعلناه سميعا بصيرا﴾ را تکرار کند چشمش از آفات و بیماری‌ها سالم خواهد بود.»
[5]
بنده دیدم که بعضی علما در نجف بعد از نماز دست بر چشم قرار می‌دهند و آیةالکرسی می‌خوانند، شاید منبع روایی هم داشته باشد و اثرش این گونه بیشتر شود.

درمان دهم آب و قرآن است، در مکارم الاخلاق آمده: «روی آب سه مرتبه این آیات را بخوانند و صورت را با آن بشویند ﴿فكشفنا عنك غطاءك فبصرك اليوم حديد﴾، ﴿ولو نشاء لطمسنا على أعينهم ـ إلى قوله ـ يبصرون﴾، ﴿وإن يكاد الذين كفروا ليزلقونك بأبصارهم لما سمعوا الذكر ويقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذكر للعالمين﴾»
[6]این مطلب به پیامبر (ص) یا امام نسبت داده نشده و شاید روایت نباشد و ممکن است که آیات درمان باشد، بعضی ابتکار به خرج داده‌اند و آیاتی که مثلاً در آن چشم آمده را جمع می‌کنند و به عنوان درمان بیماری چشم معرفی می‌کنند، و خیلی روی این نمی‌توان حساب کرد.

درمان یازدهم کمأة (نوعی قارچ) است، برای هر عضوی درمان شاخصی وجود دارد، مثلاً برای گوش سداب و برای چشم سرمه و کمأة درمان‌های شاخص هستند، کمأة نوعی قارچ شبیه به سیب‌زمینی است که در مناطق خاصی بوجود می‌آید و در اول سال (بهار) فراوان می‌شود و مانند گوشت استفاده می‌شود. روایات زیاد در مورد کمأة آمده و برای بیماری‌های چشم روی آن فراوان تأکید شده، ولی ما هنوز موفق نشدیم روی آن کار کنیم. در روایت آمده: «الكماة من المن»
 [7]یعنی «کمأة از من است» و در قرآن آمده: ﴿وَأَنزَلْنَا عَلَيْهِمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى﴾[8]وقتی بنی اسرائیل در صحرا گم شدند، خداوند بر آنها من و سلوا نازل کرد، سلوا نوعی کبوتر بوده است ولی راجع به من اختلاف است البته خیلی‌ها می‌گویند که من همان انگبین است که نوعی شیره سیاه رنگ و شیرین است که بر سنگ‌ها منعقد می‌شود، حال این روایت می‌گوید که کمأة هم جزء من است، شاید بتوان گفت که من، چیزهایی است که خدا بر بنی اسرائیل نازل می‌کرد و یکی از آنها کمأة است، مؤیید این مطلب روایتی از پیامبر (ص) است که می‌گوید: «الكماة من المن الذي أنزله الله على بني إسرائيل وهي شفاء للعين» [9]یعنی «کمأة از من است که خداوند بر بنی اسرائیل نازل فرمود و آن شفا برای چشم است.»، تفسیر دیگر این که من هرچیزی است که خداوند بر بندگان منت گذاشته و بدون زحمت به بندگان داده است، یک احتمال دیگر این که بعضی افراد که با این قارچ سر و کار دارند می‌گویند اگر در اول بهار رعد و برق و باران نباشد کمأة بوجود نمی‌آید، پس می‌توان گفت این چیزهایی که از آسمان نازل می‌شود همان من باشد و وقتی گفته می‌شود که کمأة از من است یعنی منشأ آن من است.
پیامبر (ص) می‌فرمایند: «الكمأة من المن والمن من الجنة وماؤها شفاء للعين»
 [10]یعنی «کمأة از من است، و من از بهشت است، و آب آن درمان چشم است.»
در روایت دیگر پیامبر (ص) می‌فرمایند: «الكمأة من نبت الجنة، وماؤها نافع من وجع العين»
 [11]یعنی «کمأة از چیزهایی است که در بهشت می‌روید و آب کمأة برای چشم‌درد مفید است.» برای استفاده از کمأة باید آن را فشار داد و آب آن را گرفت، نکته دیگر اینکه چون کمأة در خاک رشد می‌کند باید به درستی پاک شود و استریل شود. در روایتی آمده: «تَأْخُذَ كَمْأَةً فَتَغْسِلَهَا حَتَّى تُنَقِّيَهَا ثُمَّ تَعْصِرَهَا بِخِرْقَةٍ وَ تَأْخُذَ مَاءَهَا فَتَرْفَعَهُ عَلَى النَّارِ حَتَّى يَنْعَقِدَ ثُمَّ تُلْقِيَ فِيهِ قِيرَاطاً مِنْ مِسْكٍ ثُمَّ تَجْعَلَهُ فِي قَارُورَةِ فَتَكْتَحِلَ مِنْهُ مِنْ أَوْجَاعِ الْعَيْنِ كُلِّهَا فَإِذَا جَفَّ فَاسْحَقْهُ بِمَاءِ السَّمَاءِ أَوْ غَيْرَهُ ثُمَّ اكْتَحِلْ مِنْهُ‌» [12]یعنی «یک کمأة را برمی‌داری و می‌شویی تا تمیز شود، سپس آن را در پارچه‌ای فشار می‌دهی و آب آنرا می‌گیری، سپس آن را روی آتش قرار می‌دهی تا بسته شود، یک قیرات (کمتر از یک گرم) مشک در آن می‌ریزی سپس آن را در یک شیشه قرار می‌دهی، سرمه می‌کشی برای کل بیمار‌های چشم، و اگر خشک شد آن را با آب آسمان یا غیر آن حل کن سپس سرمه بکش.» در طب اسلامی معمولاً برای درمان چشم، سرمه کشیدن توصیه شده است ولی در طب امروزی معمولاً دارو به صورت قطره است، به نظر می‌رسد که سرمه کشیدن اثر بیشتری دارد زیرا چکاندن قطره در چشم راحت‌تر است و امام می‌توانست بگوید که آب آن را در چشم بریزید، شاید علت این است که قطره سریعاً از چشم خارج می‌شود ولی سرمه مدت طولانی‌تری در چشم می‌ماند. از مجموع روایت می‌توان نتیجه گرفت که آب باران و مشک در درمان خصوصیتی ندارند و درمان اصلی همان کمأة است و دیگر مواد برای محافظت از دارو استفاده شده‌اند.
همچنین روایتی از اهل سنت آمده، ابو هریره روایت می‌کند: «أخذت ثلاثة أكماء أو خمسا أو سبعا فعصرتهن فجعلت ماءهن في قارورة كحلت به جارية لي فبرأت.»
 [13]یعنی «سه تا یا پنج تا یا هفت تا کمأة گرفتم، آب آنها را گرفتم و آب آنها را در شیشه قرار دادم، و به یکی از دخترانم سرمه کشیدم و خوب شد.» این روایت از نظر سند اعتباری ندارد، اما نکه این است که روش تهیه ذکر شده متناسب با امکانات آن زمان است و شاید منع نداشته باشد که با امکانت و روش‌های امروزی این کار را انجام دهیم، و مواد را استریل کنیم یا به جای آب بارن از آب مقطر استفاده کنیم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
  • 0

باسلام

مدتیه چشم چپم قرمز میشه وموقعی که میخام بیدارشم چشممو باز کنم به شدت درد میگیره انگار چیزی داخل چشممه و چشممو خراش میده وبه طور طبیعی هم احساس میکنم جسمی خارجی داخل چشم هست ولی هیچ چی نیست درضمن دید چشم چپ هم کم شده بااینکه از سرمه اثمد و کافوری استفاده میکنم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
  • 0

مطمئن نیستم اما فکرمیکنم به خاطرضربه ای باشه که ب چشمم خورده(انگشتم خیلی اتفاقی باشدت به چشمم خورد) اون لحظه چیزی نشد به جز در جزیی خیلی نگرانم واقعا اذیتم میکنه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

×