هااادی
-
تعداد ارسال ها
1 -
تاریخ عضویت
-
آخرین بازدید
-
Days Won
10
فعالیت های امتیاز
-
هااادی دریافت کردید امتیاز از mhjtebeslami در التهاب ریشه دندان (دندان بدون سوراخ)
در روایتی از امام کاظم (ع) آمده: «اگر دندان خورده نشده (سوراخ نشده) و صرفاً یک آبسه است، از روغن هندوانه ابوجهل در سوراخ گوشی که در سمت دندان مورد نظر است، چند قطره بریزید، چند شب (سه الی پنج شب) و هر شب، دو الی سه قطره بریزید، به اذن خدا خوب میشود.»
-
هااادی دریافت کردید امتیاز از mhjtebeslami در درد دهان، خونریزی لثه، درد همراه با رگ زدن و سرخی داخل دهان (ناشی از آبسه یا عفونت)
(از امام کاظم (ع) شنیدم) برای درد دهان، و خونریزی لثه، و درد همراه با رگ زدن، و سرخی دهان، یک هندوانه ابوجهل تازه که دارد زرد میشود بگیرید، دور آن را گل بگیرید و سوراخی در سر آن ایجاد کرده و مواد داخل آن را بتراشید و مواد را در داخل هندوانه جمع کنید، هندوانه پاره نشود، سپس روی آن سرکه خمر (ترش) که خیلی ترش باشد بریزید، و هندوانه را با همان قالب گلی روی آتش بگذارید تا شدیداً بجوشد، سپس کسی که بیمار است از مواد داخل آن به اندازه یک ناخن بردارد و به موضع بیماری بمالد و بعد با سرکه مزمزه کند، اگر دوست دارد این دارو را داخل شیشه یا کوزه قرار دهد و اگر خشک شد به آن سرکه اضافه کند، و هرچه کهنهتر شود بهتر میشود.»
در مورد سرکه خمر دو احتمال وجود دارد، یکی اینکه اگر خمر را تبدیل به سرکه کنند به آن سرکه خمر میگویند و روش دیگر اینکه سرکهای که ابتدا خود به خود تبدیل به خمر شود و سپس تبدیل به سرکه شود، مثل انگور، خرما، انجیر، عسل و جو که در فقه داریم و شش تا هستند که در ابتدا تبدیل به خمر میشوند و سپس تبدیل به سرکه میشوند.
-
هااادی دریافت کردید امتیاز از نرگس در طرز تهیه تلبینه
تلبینه با گندم و جو تهیه میشود هر دو یا یکی از آن دو را همراه آب روی حرارت میگذارند یک صبح تا شب تا آب بشوند و به آن عسل و شیر اضافه میکنند. اگر گوشت گوسفند و شتر هم اضافه بشود خوب است.
-
هااادی دریافت کردید امتیاز از amirmohammad71 در افزایش قد
سویق سنجد تا یک ماه
داروی استخوان ساز تا یک ماه
حجامت پشت گوش، چند مرتبه.
تذکر این نکته بسیار ضروری است که این حجامت حتما باید حجامت اسلامی باشد.
این درمان در سنین مختلف جواب دهی متفاوتی دارد و هر چه سن پایین تر باشد احتمال اثر بهتر بالاتر می رود.
-
هااادی دریافت کردید امتیاز از 90589579 در ریزش مو
داروی تقویت کننده مو
خیلی ها به مشکل ریزش و کمی مو مبتلا میشوند. این بیماری دو علت دارد یکی غلبه صفرا است که سبب ریزش مو میشود که بیشتر درجوانها اتفاق میافتد و علت دیگر آن بلغم است که بیشتر در کهن سالها وجود دارد. اگر موهای شخصی که پیر شده است بریزد یا کند رشد کند مبتلا به بلغم است. خیلی ها دچار تاسی میشوند باید صفرا در مرحله اول درمان بشود داروی صفرا بر و سرد کننده باید استفاده شود.
دانه مورد (تخم مورد دانه هایی نوعا سیاه رنگ و درشت است) یک واحد
برگ مورد یک واحد
آمله یک واحد
مرمکی یک واحد
اثمد (سنگ سرمه) یک واحد
با آب پخته شود بعد روی آن روغن زیتون بریزند و بپزند تا آب آن از بین برود و در انتها روغن و این مواد باقی بماند در حمام به سر بمالد یک ربع تا نیم ساعت صبر کند بعد بشوید حداقل هفته ای دوبار انجام شود تا مجدد باعث رشد موها بشود
درمان صفرا
سویق عدس یا سرکه نیز میتواند درمان صفرا باشد. داروی صفرابر یک داروی ترکیبی از چند گیاه است اولین آنها خرفه است (دو واحد) شاید خرفه بهترین درمان صفرا است زیرا صفرا گرم و خشک است و خرفه سرد و مرطوب است. تخم خرفه (دو واحد) تخم خرفه هم خاصیت برگ آنرا دارد. هلیله زرد (دو واحد) هلیله زرد صفرا بر است و هلیله سیاه سودابر است.کاسنی (سه واحد) سقمونیا (یک چهارم واحد). همه مواد آسیاب و سپس الک شوند.
این ترکیب خواص زیادی دارد یکی درمان صفرا، یکی درمان گرمی بدن، تکرّر ادرار، آب ریزش دهان، آب ریزش بینی، استرس، عصبانیت، درمان خشکی بدن، خشکی دهان، درمان تلخ شدن، و درمان کل بیماریهایی که مترتب بر غلبه صفرا میباشد.
داروی سرد کننده
افرادی که گرم هم نیستند بلکه یا متعادل یا سرد مزاج هستند اما طاقت گرما را ندارند اگر داروی سرد کننده استفاده کنند برای آن ها مفید است.
افرادی که مشکل غلبه شهوت دارند و شهوت آن ها قابل کنترل نباشد و امکان دارد آن ها را به گناه بیاندازد، داروی سرد کننده این حالت را موقتا کم میکند.
ترکیبات داروی سرد کننده و دستور تهیه آن:
● تخم خیار چنبر - یک واحد
● تخم خیار معمولی (به آن اَفتا هم میگویند) - یک واحد(تخم خیار از خود خیار سرد تر است)
● تخم کاهو - یک واحد
● برگ کاهو - یک واحد
● تخم خرفه - دو واحد
● برگ خرفه - دو واحد
● تخم اسفرزه - یک واحد
کل ترکیبات به جز اسفرزه آسیاب و الک بشود و تخم اسفرزه بدون آسیاب شدن به مجموع اضافه بشود چون اسفرزه اگر آسیاب بشود سنگین میشود.
داروی اسفرزه در موارد زیادی مصرف دارد.
دستور مصرف: اندازه یک قاشق مربا خوری موقع خواب. مصرف آن تا وقتی است که گرمی بر طرف بشود.
داروی سردکننده برای افراد صفراوی هم مفید است. این دارو صفرا بر هم میباشد. خوب است که کنار صفرابر، داروی سرد کننده هم تجویز بشود.
این دارو باعث خواب راحت هم میشود. افرادی که در کنار صفرا، بلغم هم دارند داروی سرد کننده به آن ها نمیدهیم بلکه اگر غلبه صفرای تنها بود صفرابر و داروی سرد کننده در کنار هم تجویز میکنیم.
برای افرادی که گرگرفتگی دارند و زیاد عصبانی میشوند و افرادی که مکه میروند و در منا و عرفات هستند و در ماه مبارک رمضان که گرما زیاد باشد این داروی سرد کننده مفید است
-
هااادی دریافت کردید امتیاز از بانو59 در سرکه
امام صادق (ع) میفرمایند: «سرکه خمر لثه را تقویت میکند و انگل شکم را میکشد و عقل را تقویت میکند.» در این روایت مقید شده که سرکه خمر عقل را تقویت میکند که این منافاتی با روایت قبل ندارد و میتوان گفت که هر سرکهای تقویتکننده عقل است ولی خواص دیگر را تنها سرکه خمر دارد. سرکه خمر به سرکهای میگویند که در فرآیند تبدیلشدن به سرکه ابتدا تبدیل به خمر میشود (انقلاب اول) سپس تبدیل به سرکه میشود (انقلاب دوم)، در روایات و در منابع فقهی شش چیز ذکرشده که ابتدا تبدیل به خمر و سپس تبدیل به سرکه میشوند، انگور، خرما، جو، عسل، انجیر و یک مورد دیگر که به یاد ندارم، یعنی اگر از سیب سرکه درست کنند اینگونه نیست که ابتدا تبدیل به خمر شود و تبدیلشدن به خمر فقط در همان شش مورد است. برای درست کردن سرکه از انگور ابتدا باید انگور شسته شود سپس صبر کنید تا کاملاً خشک شود زیرا آب سبب کپک زدن آن میشود، پسازآن آب انگور را بگیرید و در ظرف ریخته و درب آن را ببندید البته میتوان خود انگور را هم در ظرف ریخت و درنهایت آن را صاف کرد. در زمستان شش روز و در تابستان سه روز طول میکشد تا تبدیل به خمر شود و تفاله آن بالا میآید، پس از مدتی تبدیل به سرکه میشود و تفاله آن پایین میآید، شرطش آن است که پس از تبدیلشدن به خمر (ده روز) درب ظرف را بازکنید تا مگس سرکه یا پشه سرکه وارد آن شود، این حشره باعث میشود که آب انگور تبدیل به سرکه شود و این فرآیند نود روز طول میکشد و روش دیگر این است که بعد از ده روز به آن سرکه کهنه اضافه کنند زیرا در سرکه کهنه تخم مگس سرکه وجود دارد و حتی اگر در را ببندند بازهم مگس سرکه در آن به وجود میآید و پس از چهل روز تبدیل به سرکه میشود ولی آنچه در روایات توصیهشده با باز گذاشتن ظرف و ورود مگس سرکه از راه طبیعی آن است در روایت آمده: «سرکه خمری را بخورید که خود فاسد شده نه آنکه خودتان فاسد کردهاید». هرچه انگور مورداستفاده شیرینتر باشد سرکه حاصل از آن بهتر و ترشتر است. اگر بخواهیم از خرما سرکه درست کنیم باید کمی آب به خرما اضافه کنیم تا جایی که آب روی خرما بیاید، پس از چهل روز آن را صاف کنید و تا نود روز بگذارید.
امروزه در طب سنتی و عطاریها سرکه سیب بهعنوان بهترین سرکه معرفی میشود ولی در طب اسلامی بهترین سرکه، سرکه خمر است.
https://telegram.me/teb_e_vahyani
-
هااادی دریافت کردید امتیاز از زحل در لقوه (انحراف صورت، چشم و دهان)
از مجموع روایات استفاده میشود که لقوه شبیه فلج و سکته مغزی است با این تفاوت که در فلج نصف بدن درگیر میشود، یا قسمت راست بدن یا قسمت چپ بدن، ولی در لقوه فقط نصف سر درگیر میشود، یا قسمت راست سر یا قسمت چپ سر، لقوه سبب انحراف صورت و کج شدن دهان و چشم میشود و معمولاً چشم قرمز و دچار اشکریزی میشود. این بیماری ممکن است در هر فردی اتفاق بیفتد، اگر کسی مخصوصاً در زمستان از جای گرم ناگهان بهجای سرد منتقل شود فوراً مبتلا به لقوه میشود. در روایات تعابیری درباره علل لقوه آمده ازجمله ریح و ریح خبیثه، ریح به معنی التهاب و گاهی به معنی طبیعت چهارم است. علت دیگر که در روایات اشارهشده همبستر شدن در حال سیری است، این عمل حتی میتواند سبب مرگ شود، در روایت آمده: «سه چیز است که میتواند انسان را بکشد، ورود به حمام در حال سیری مفرط و همبستر شدن در حال سیری مفرط و همبستر شدن با زنان مسن.» همبستر شدن در حال سیری مفرط سبب بیماریهای متعدد است ازجمله ضعف چشم، فتق و لقوه. علت دیگر که در روایات ذکرشده غلبه رطوبت است، اگر رطوبت بدن بالا برود تا جایی که آب از دهان جاری شود مخصوصاً هنگام خواب، این رطوبت میتواند سبب ابتلا به لقوه، فلج و سکته مغزی شود. در پزشکی امروز برای لقوه درمانی وجود ندارد و تنها بهمرورزمان ممکن است بهتدریج بهبود یابد ولی در روایات اموری برای پیشگیری و درمان لقوه ذکرشده است.
اولین پیشگیری از لقوه ترکیب سهگانه است، در روایت آمده: «پیامبر (ص) خواستند که برایش زنیان و آویشن و سیاهدانه بیاورند، هرگاه پیامبر (ص) غذای سنگین یا غذایی که مشکل داشته باشد میخوردند این دارو را بهصورت خشک میخوردند. از این دارو همراه نمک دریا استفاده میکردند و غذای خود را با این آغاز میکردند و میفرمودند اهمیت نمیدهم غذا چه باشد و همچنین میفرمودند این معده را تقویت میکند و بلغم را قطع میکند و پیشگیری از لقوه است.» زنیان فواید زیاد دارد و بسیار سفارش شده و اگر همراه با گردو مصرف شود برای کلیه مفید است و افرادی که نیاز به دیالیز دارند خوب است که از زنیان و گردو استفاده کنند. کلمه صعتر یا سعتر یا ضعتر هر سه به معنی آویشن است و امروزه استفاده از کلمه ضعتر بیشتر رایج است، ضعتر در اصل آویشن شام است و کمی با آویشنی که ما میشناسیم تفاوت دارد، رنگ آن تیرهتر و برگهای آن درشتتر است، آویشن شیرازی بیشتر از همه شبیه به آویشن شام است و شاید همان باشد. در روایت اشاره به غذای سفید (بیاض) شد، در عربی مراد از بیاض بیشتر سفیده تخممرغ است و بعضی گفتهاند مراد کل غذاهای سنگین و سفیدرنگ مانند چربی و پیه و دنبه است. این دارو برای ضعف معده بسیار مفید است و به دو شکل میتوان استفاده کرد، همراه نمک قبل از غذا و بدون نمک بعد از غذا. مقدار زنیان و آویشن و سیاهدانه باید مساوی باشد و اگر خواستیم نمک به آن بیفزاییم تنها به میزان مصرف معمول کفایت میکند و نیاز نیست با دیگر اجزا برابر باشد، میزان مصرف هم یک قاشق چایخوری است. تجربه نشان داده مواردی که در پیشگیری مؤثر است در درمان هم مفید است بنابراین این دارو برای کسی که مبتلا به لقوه است هم میتواند مفید باشد. چون در روایت اشارهشده که پیامبر (ص) بهصورت خشک از این دارو استفاده میکردند پس بهتر است به این دارو چیزی اضافه نشود البته اگر کسی نتواند به این شکل استفاده کند شاید خوب باشد به آن عسل اضافه کند و مصرف کند هرچند به نظر بنده اثر آن کمتر خواهد شد.
دومین پیشگیری سکنجبین پس از حجامت است، در رساله ذهبیه درباره حجامت آمده: «اگر حجامت در زمستان و زمان سرما باشد بعد از حجامت سکنجبین عسلی مصرف کن زیرا اگر این کار را انجام دهی ایمن میشوی از لقوه و پیسی و بهک و جذام، به اذن خدای متعال...» سکنجبین عسلی از سرکه و عسل درست میشود، در طب سنتی عرق نعنا هم به آن اضافه میکنند ولی چون ما استفاده از عرقیات را مناسب نمیدانیم بهتر است که چوب نعنا را در هنگام جوشاندن به سکنجبین اضافه کرد. در روایتی آمده سرکه عسل را فاسد میکند، باید گفت که در این روایت مراد طعم شیرین عسل است که با سرکه تغییر و مراد از بین رفتن خاصیت عسل نیست زیرا در روایات دیگر مانند همین روایت که اینجا ذکر کردیم، دستور به ترکیب سرکه و عسل دادهشده. برای درست کردن سکنجبین سرکه و عسل را مخلوط کرده و چوب نعنا هم به آن اضافه کنید و روی آتش ملایم بگذارید. شاید گفته شود که حرارت خاصیت عسل را از بین میبرد ولی با توجه به روایات در بسیاری از داروها عسل جوشانده میشود و درعینحال خاصیت هم دارد، مانند داروی حضرت محمد (ص) یا داروی شافیه.
سومین پیشگیری و درمان سنا است، پیامبر (ص) میفرمایند: «اگر مردم بدانند که در سنا چه خاصیتی وجود دارد همانا در مقابل هر مثقال سنا دو مثقال طلا میدادند، سنا ایمنی از بهک و پیسی و جذام و جنون و فلج و لقوه است، سنا را بگیر با کشمش قرمز که هسته ندارد و به آن اضافه کن هلیله کابلی و هلیله زرد و هلیله سیاه، هرکدام به مقدار مساوی، ناشتا بهاندازه سه درهم (ده گرم) مصرف کن و زمانی که به رختخواب میروی به همین اندازه مصرف کن، این سید داروها است.» این دارو مرکب ده در طب اسلامی است که به آن سید الادویه میگوییم و در روایات هم به همین نام ذکرشده. با توجه به روایت اگر سنا بهتنهایی مصرف شود پیشگیری از بیماریهای ذکرشده ازجمله لقوه است و اگر از این داروی ترکیبی استفاده شود درمان بیماری خواهد بود البته بهطور دقیق ذکر نشده چه بیماریهایی را درمان میکند ولی حداقل همین بیماریهایی را که سنا از آن پیشگیری میکند را میتواند درمان کند پس میتوان از آن برای درمان لقوه استفاده کرد.سنا خواص زیادی دارد، در روایت آمده: « اگر چیزی مرگ را دفع کند آن سنا است.»
چهارمین درمان میخک است، در روایت آمده: «نزد امام جواد (ع) بودم، از شبیب بن جابر یاد شد که باد خبیث او را زد و صورت و چشم او را کج کرد، امام فرمودند میخک بگیرد پنج مثقال (هر مثقال چهار و ششدهم گرم جمعاً ۲۳ گرم) و آن را در یک شیشه خشک قرار دهد و سر آن را محکم ببندد (طوری که هوا هم ردوبدل نشود) سپس آن را گل مالی کند و در معرض آفتاب قرار دهد، بهاندازه یک روز در تابستان و دو روز در زمستان، سپس آن را بیرون کند و خیلی نرم آسیاب (له) کند سپس آن را با آب باران حل کند تا شبیه به خَلوق شود سپس به پشت بخوابد و دارو را روی سمت کج صورت بمالد و صبر کند تا میخک خشک شود زیرا اگر خشک شود خداوند بیماری را از او دفع میکند و برمیگردد به حالت عادی به اذن خدای متعال، اصحاب ما شتاب کردند و رفتند بهسوی او (بیمار) و به او خبر دادند پس او هم طبق دستور معالجه کرد و خوب شد به یاری خداوند تعالی.» در روایت تعبیر یسحق آمده یعنی مالیده شود که هم برای آسیاب کردن استفاده میشود و هم برای له کردن، ازآنجاکه کلام امام از یطحن به یسحق عدول کرده، مؤید این است که احتمال دارد له کردن بهصورت مرطوب مراد باشد البته چون یسحق به معنی آسیاب کردن هم هست پس میخک میتواند خشک هم باشد. در جلسه گذشته گفته شد که لقوه بیشتر در زمستان و در اثر سرماخوردگی و انتقال ناگهانی از جای گرم بهجای سرد عارض میشود و از طرفی در روایت اشاره به زمستان و تابستان شده هرچند صحبت از درمان است و لزومی ندارد درمان بلافاصله بعد از ابتلا باشد ولی شاید بتوان نتیجه گرفت که ازنظر روایت این بیماری اختصاص به زمستان ندارد، همچنین در روایات دیگر علل دیگری هم برای لقوه ذکرشده مانند خوردن تخممرغ و ماهی یا جماع در حال سیری یا غلبه رطوبت. در روایت اشاره به استفاده از آب باران شد و شاید گفته شود که در بعضی فصول آب باران در دسترس نیست، باید گفت که نیاز نیست آب باران تازه باشد، حتی استفاده از آب باران سال پیش هم مشکلی ندارد. آب باران چون در ارتفاع بالا در آسمان تشکیل میشود حاوی نیتروژن است و نیتروژن از مواد موردنیاز بدن برای ساخت پروتئین است و این خاصیت در آبهای معمولی وجود ندارد. قرنفل، پوست درخت میخک و میخک، گل میخک است. این دارو (میخک) برای کل مشکلات عصبی مفید است و لقوه هم در اصل مشکل در عصب عضلات صورت است. تفاوتی ندارد که لقوه کهنه باشد یا تازه ما در مورد بیماری که ۲۵ سال مبتلا بوده این دارو را توصیه کردیم و مؤثر بود. برای آسیاب کردن اگر از آسیاب برقی استفاده شود هرچند نرم آسیاب میکند ولی چون گیاه را گرم میکند ممکن است خواص گیاه را کم کند پس شاید کوبیدن با دست بهتر باشد.
پنجمین درمان داروی جامع امام رضا (ع) است، داروی جامع هم برای فلج و هم برای لَقوه مفید است، در روایت آمده: «به امام رضا (ع) شکایت کردم از بیماریای که خانم مرا مبتلا کرده بود به فلج و لقوه، امام فرمودند شما کجایید از داروی پدرم، عرض کردم این دارو چیست؟ امام فرمود بهاندازه یکدانه گندم داروی جامع را با آب مرزنجوش حل کنید و در بینی او بریزید، به اذن خدای متعال خوب میشود.» از دو راه میتوان آب مرزنجوش را تهیه کرد، اگر مرزنجوش تر یا تازه باشد میتوان آب آن را با فشردن گرفت و اگر مرزنجوش خشک باشد میتوان آب آن را از طریق جوشاندن در آب تهیه کرد، احتمالاً روش دوم مراد است. برای هر بار استفاده باید دوباره مقدار یکدانه گندم از داروی جامع را با آب مرزنجوش حل کنند و در بینی بریزند نه اینکه یکبار این دارو را درست کنند و مدتی از همان استفاده کنند. هر بار کافی است بهاندازه یکدانه گندم داروی جامع را با سه یا پنج قطره آب مرزنجوش حل کرد و در هر سوراخ بینی دو یا سه قطره از آن را ریخت. با توجه به روایت یکبار استفاده هم میتواند کافی باشد ولی در صورت نیاز درمان تکرار شود. این دارو برای انواع فلج نیز سودمند است، در طب اسلامی و بر اساس اصول فقهی تعریف فلج، ازکارافتادن نیمی از بدن است و انواع گوناگون فلج که امروزه درمانهای متفاوتی دارند، مشمول این تعریف هستند ازجمله سکته مغزی، اماس، فلج اطفال و مانند اینها. توجه شود که این دارو برای پیشگیری و مانند واکسن قابلاستفاده نیست بلکه برای پیشگیری راههای دیگری در روایات ذکرشده است.
ششمین درمان داروی شافیه است، در روایت آمده: «این دارویی است که شافیه نام دارد و غیر از داروی جامع است و برای فلج کهنه و تازه و برای لقوه کهنه و تازه و آپاندیس چه تازه و چه کهنه ...» البته در ادامه روایت آمده که برای لقوه، داروی شافیه باید یازدهماهه باشد و بهاندازه یک نخود از دارو را همراه آب مرزنجوش باید مصرف نمود. بهطورکلی مرزنجوش بهخودیخود دارو نیست بلکه حمال دارو به سمت مغز است، چیزهای دیگر هم مانند آن هستند برای مثال ترب حمال دارو به کلیه است و سداب نیز حمال دارو به کلیه و رازیانه حمال دارو به سینه است (برای بانوان) و انجدان حمال دارو به مفاصل است. اگر کسی مبتلا به کیست باشد داروی آن تباشیر است، اگر کیست در مغز باشد تباشیر را باید با آب مرزنجوش استفاده کند و اگر کیست در کلیه باشد تباشیر با آب ترب یا آب سداب مصرف میشود و اگر کیست در سینه باشد تباشیر با آب رازیانه و اگر کیست در زانو باشد تباشیر با آب انجدان مصرف میشود.
هفتمین درمان نماز و عوذه است، در روایت آمده: «مبتلا به لقوه شدم و وارد مدینه شدم و بر امام صادق (ع) وارد شدم، امام فرمودند این چیست که در صورت تو میبینم؟ گفتم باد بد، امام فرمودند برو نزد قبر پیامبر (ص) و دو رکعت نماز بخوان سپس دستت را روی صورتت قرار بده سپس بگو بِسْمِ اللّهِ وَبِاللّهِ بِهذا اُخْرُجْ اَقْسَمْتُ عَلَیْکَ مِنْ عَیْنِ اِنْسٍ اَوْعَیْنِ جِنٍّ اَوْ وَجَعٍ اُخْرُجْ اَقْسَمْتُ عَلَیْکَ بِالَّذی اِتَّخَذَ اِبْراهیمَ خَلیلاً وَکَلَّمَ مُوسی تَکْلیماً وَ خَلَقَ عیسی مِنْ رُوحُ الْقُدُسِ لَمَّاهَدَاْتَ وَطَفَئْتَ کَما طَفَئَتْ نارُ اِبْراهیمَ اِطْفِئی بِاِذْنِ اللّهِ ، راوی میگوید دو مرتبه این کار را کردم و صورتم به حال سابق برگشت.»1در دعایی که در این روایت آمده، به بیماری که در اثر چشمزخم است، امر میشود که خارج شود و آن را قسم میدهد که خارج شود، میتوان نتیجه گرفت که از چشم کسی که چشم میزند چیزی وارد بدن کسی میشود که چشم خورده، نکته دیگر اینکه این بیماری دارای فهم و اختیار است زیرا به او امر میشود و قسم داده میشود، در روایت آمده: «چشمزخم حقیقت دارد و شیطان را حاضر میکند (زمان چشمزخم شیطان حاضر میشود).» شاید بتوان گفت آن چیزی که وارد میشود شیطان است. نکته دیگر اینکه در این دعا به چشمزخم انسان و جن اشارهشده، پس میتوان گفت که چشمزخم به دو قسم است، چشمزخم انسان و چشمزخم جن، در روایت آمده: «زمانی که گوشت میخورید استخوان را کامل لخت نکنید زیرا باقیمانده گوشت روی استخوان غذای جنهاست، اگر این کار را کردید (استخوان را کامل لخت کردید) سرقت میکنند وگرنه خارج میشوند و بودن آنها برای خانه بهتر است.» شاید چون جن و شیطان از یک جنس هستند بودن جن در خانه مانع ورود شیطان شود و ازاینجهت بودن جن در خانه خوب است. ممکن است کارهایی که سبب ناراحتی جن میشود باعث شود که به انسان چشمزخم بزنند.در روایتی که ذکر شد مقید شده به خواندن دو رکعت نماز در کنار قبر پیامبر (ص)، ولی روایتی دیگر آمده که این قید را ندارد و نیز دعا را باید سه مرتبه خواند و دعای آن کمی تفاوت دارد، در روایت آمده: «دو رکعت نماز بخوان و دستت را بر صورتت قرار بده و طلب شفاعت کن بهسوی خدا به پیامبر (ص) و بگو باسم الله احرج عليك يا وجع من عين الانس أو من عين الجن، احرج عليك يا وجع بالذي اتخذ إبراهيم خليلا وكلم موسى تكليما وخلق عيسى من روح القدس لما هدأت وطفئت كما طفئت نار إبراهيم بإذن الله، سه بار بگو.»
شاید سؤال شود که چرا ائمه (ع) داروها و دعاهای مختلف برای یک بیماری معرفی کردهاند، علت این است که ائمه (ع) میخواهند همه اینها به دست ما برسد چون شاید در شرایطی بعضی افراد نتوانند از یک نوع درمان استفاده کنند و نیاز به درمان جایگزین پیدا کنند.
-
هااادی دریافت کردید امتیاز از زحل در آنچه قلب را تقویت میکند
امام علی (ع) میفرمایند: «کشمش قلب را تقویت میکند و بیماری را برطرف میکند و گرمی را خاموش میکند و دل را خوش میکند.» تفاوت مویز با کشمش این است که مویز هسته دارد و در این روایت بیشتر مویز مراد است.
-
هااادی دریافت کردید امتیاز از زحل در بیماری های قلب (فؤاد)
در روایات دو کلمه قلب و فؤاد آمده است، مراد از قلب بیشتر قلب باطنی است که همان عقل و ذهن است و مراد از فؤاد بیشتر همان عضو تپنده در بدن است. در اکثر روایاتی تاکنون بررسی کردیم از کلمه قلب استفادهشده بود، در این بخش به روایاتی میپردازیم که در آنها کلمه فؤاد آمده است.تعبیراتی راجع به فؤاد آمده یکی از آنها یَجِم الفؤاد است، یجم یعنی قلب را راحت میکند، جمع میکند، تقویت میکند، کامل میکند و نواقص آن را برطرف میکند. در روایات اموری در این رابطه ذکرشده که به آنها میپردازیم.
میوه به، به درمان اصلی و شاخص برای بیماریهای قلب است، ازجمله مواردی که تعبیر یجم الفؤاد درباره آنها آمده به است، در روایت آمده: «امام صادق (ع) پسربچهای زیبا دیدند و فرمودند حتماً پدر و مادر این پسر به خوردهاند، بهصورت را زیبا میکند قلب را کامل میکند.»در روایت آمده: «طلحه وارد بر پیامبر (ص) شد و در دست پیامبر (ص) یک به بود، پیامبر (ص) این به را به طلحه دادند و فرمودند این را بخور زیرا قلب را کامل میکند.» در روایت آمده: «پیامبر (ص) به زبیر فرمودند ای زبیر به بخور زیرا سه فایده دارد، زبیر پرسید ای رسول خدا این فواید چیست؟ پیامبر (ص) فرمودند قلب را کامل میکند و آدم خسیس را بخشنده میکند و آدم ترسو را شجاع میکند.»
تلبینه، در روایات تأکید شده به استفاده از تلبینه بری افراد بیمار، به عبارتی خوب است غذای بیمار تلبینه باشد، تلبینه از گندم یا جو و شیر و عسل درست میشود بهاینترتیب که گندم یا جو را با حرارت ملایم شب تا صبح میگذارند بپزد سپس شیر و عسل هم به آن اضافه میکنند تا مدتی هم با شیر بجوشد، امروزه میگویند که عسل نباید حرارت ببیند زیرا خواص آن کم میشود ولی در روایت حرارت دادن عسل اشکالی ندارد، پس هم میتوان عسل را زمان طبخ اضافه کرد و هم بعدازآن. این غذا شبیه هلیم است با این تفاوت که بهجای گوشت، شیر دارد. شیر و عسل هرکدام درمان عام بیماریها هستند و جو هم اینگونه است لذا توصیه میکنیم که تلبینه را با جو درست کنند.در روایت آمده: «(تلبینه) قلب بیمار را کامل میکند.» در این روایت اثر تلبینه بر قلب مقید به بیماری شده است.در روایات متعدد آمده زمانی که کسی در خانه پیامبر (ص) بیمار میشد تلبینه از آتش پایین نمیآمد. شاید با توجه به این مطلب بتوان گفت که تلبینه را باید گرم مصرف کرد.
-
هااادی دریافت کردید امتیاز از زحل در کری یا ناشنوایی
درمان اول آیه قرآن است، در روایت آمده: «مردی به سوی امام باقر (ع) از کری شکایت کرد، امام فرمودند دستت را روی گوش مسح کن و این را بخوان ﴿لو انزلنا هذا القرآن على جبل لرئيته خاشعا متصدعا من خشيه الله وتلك الامثال نضربها للناس لعلهم يتفكرون هو الله الذي لا إله إلا هو عالم الغيب والشهادة هو الرحمن الرحيم هو الله الذي لا إله إلا هو الملك القدوس السلام المؤمن المهيمن العزيز الجبار المتكبر سبحان الله عما يشركون هو الله الخالق الباري المصور له الاسماء الحسنى يسبح ما في السموات والارض وهو العزيز الحكيم﴾» اینها چهار آیه آخر سوره حشر است و از قوارع قرآن (آیاتی که خواص درمانی دارند) میباشد و درمان خیلی از بیماریها است. هرچند کلمه «صمم» معادل کری یا ناشنوایی است اما احتمال دارد در این روایت مراد سنگینی گوش باشد نه کری مطلق زیرا امام با کلام به شخص پاسخ داد و روایت نگفته که امام با اشاره به او پاسخ دادهاست. البته امام در حقیقت درمان کری را معرفی کردهاند.
درمان دوم داروی شافیهی بیست ماهه است، اگر داروی شافیه را به مدت بیست ماه زیر جو، خاکستر یا خاک دفن کنند، درمان کری است، باید کندر را خیساند و آب آن را گرفت، سپس به اندازه یک عدس داروی شافیه را با سه قطره آب کندر مخلوط کرده که جمعاً میشود چهار قطره و در هر گوش دو یا سه قطره ریخته شود، در روز بعد مقدار بیشتر درست کنند و در گوش بریزند و در بینی و باقیمانده هم روی ملاج سر بریزند.
-
هااادی دریافت کردید امتیاز از اللهم عجل لولیک الفرج در دعاهایی که برای رهایی از هم و غم وارد شده
یکی از حکمتهای بیماری این است که انسان به یاد خدا بیافتد، اگر انسان گناه کند و گناهانش جمع شود خدا او را مبتلا به هم و غم میکند تا گناهانش پاک شود و متوجه خدا گردد و اگر افاقه نکرد او را بیمار میکند و اگر باز هم افاقه نکرد او را گرفتار جور سلطان میکند. از این رو بسیار خوب است که هنگام بروز غم و اندوه یا بیماری انسان بسوی دعا و یاد خدا برود.
اولین درمان یک استعاذه است، امام باقر (ع) میفرمایند: «هرگاه کسی از خانه خارج میشود این را بگوید: أَعُوذُ بِمَا عَاذَتْ بِهِ مَلَائِكَةُ اللَّهِ مِنْ شَرِّ هَذَا الْيَوْمِ الْجَدِيدِ الَّذِي إِذَا غـَابَتْ شَمْسُهُ لَمْ تَعُدْ مِنْ شَرِّ نَفْسِي وَ مِنْ شَرِّ غَيْرِي وَ مِنْ شَرِّ الشَّيَاطِينِ وَ مِنْ شَرِّ مَنْ نَصَبَ لِأَوْلِيَاءِ اللَّهِ وَ مِنْ شَرِّ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ مِنْ شَرِّ السِّبَاعِ وَ الْهَوَامِّ وَ مِنْ شَرِّ رُكـُوبِ الْمـَحَارِمِ كُلِّهَا أُجِيرُ نَفْسِي بِاللَّهِ مِنْ كُلِّ شَرٍّ کسی که این دعا را بخواند خداوند گناهانش را میآمرزد و توبهاش را قبول میکند و او را از هم و غم کفایت میکند و جلوی بیماری او را میگیرد و او را از شر در امان قرار میدهد.»
دومین درمان دعا برای بعد از نماز، امام صادق (ع) میفرمایند: «زمانی که نماز مغرب را خواندی دستت را بر پیشانی مرور بده و بگو: بِسْمِ اللَّهِ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ
عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ اللَّهُمَّ أَذْهِبْ عَنِّي الْغَمَّ وَالْحَزَنَ وَالْهَمَّ ، و سه مرتبه تکرار کن.»
دعای دوم، در روایت آمده: «پیامبر (ص) بعد از تشهد و سلام چهارزانو مینشستند و دست راست خود را بر سر قرار میدادند و میفرمودند:
بِسْمِ اللَّهِ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ ، صل على محمد وآل محمد، واذهب عني الهم والحزن»
دعای سوم، امام صادق (ع) میفرمایند: «زمانی که مبتلا به هم شوی دستت را بر محل سجود مرور بده سپس دستت را بر صورتت مرور بده، از جانب گونه چپ و از پیشانی تا سمت راست صورت سپس سه مرتبه بگو بسم الله الذي لا إله إلا هو عالم الغيب والشهادة الرحمن الرحيم اللهم اذهب عني بالهموم والحزن»
درمان سوم غسل و نماز و دعا، امام صادق (ع) میفرمایند: «غسل کن و دو رکعت نماز بخوان و بگو يا فارِجَ الْهَمِّ وَ يا كاشِفَ الْغَمِّ يا رَحْمنَ الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ وَ رَحيمَهُما فَرِّجْ هَمّى وَاكْشِفْ غَمّى يا اَللَّهُ الْواحِدُ الاَحَدُ الصَّمَدُ الَّذى لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً اَحَدٌ اِعْصِمْنى وَ طَهِّرْنى وَ اذْهَبْ بِبَلِيَّتى سپس آیة الکرسی بخوان و معوذتین»
درمان چهارم نماز شب است، امام صادق (ع) میفرمایند: «نماز شب صورت را زیبا میکند و هم و غم را برطرف میکند و بینایی را جلا میدهد.»
درمان پنجم استغفار است، پیامبر (ص) میفرمایند: «کسی که نعمت بر او ظاهر شود زیاد الحمدلله بگوید، و کسی که هم و غم او زیاد شود باید استغفار کند، و کسی که مبتلا به فقر شود بسیار بگوید لاحول ولا قوة الا بالله»
درمان ششم، پیامبر (ص) میفرمایند: «کسی که در روز ده مرتبه این کلمات را بگوید خداوند چهار هزار گناه کبیره از او میآمرزد و او را از مرگ نجات میدهد و از فشار قبر و از کل سختیها و ترسها ... و از شر ابلیس و سربازان ابلیس محافظت میشود و دینش ادا میشود و هم و غم او برطرف میشود و ناراحتی و غصهاش برطرف میشود و آن کلمات این است اَعْدَدْتُ لِكُلِّ هَوْلٍ لا اِلهَ اِلا اللَّهُ وَ لِكُلِّ هَمٍّ وَ غَمٍّ ما شاءَاللَّهُ وَ لِكُلِّ نِعْمَةٍ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لِكُلِّ رَخآءٍ اَلشُّكْرُ لِلَّهِ وَ لِكُلِّ اُعْجُوبَةٍ سُبْحانَ الِلَّهِ وَ لِكُلِّ ذَنْبٍ اَسْتَغْفِرُاللَّهَ وَ لِكُلِّ مُصيبَةٍ اِنّا لِلّهِ وَ اِنّا اِلَيْهِ راجِعُونَ وَ لِكُلِّ ضيقٍ حَسْبِىَ اللَّهُ وَ لِكُلِّ قَضآءٍ وَ قَدَرٍ تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ وَ لِكُلِّ عَدُوٍّ اِعْتَصَمْتُ بِاللَّهِ وَ لِكُلِّ طاعَةٍ وَ مَعْصِيَةٍ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ »
درمان هفتم، از سلمان فارسی (رض) روایت شده: «نیست بندهای که اول صبح سه مرتبه بگوید اَلْحَمْدُلِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ حَمْداً كَثيراً طَيِّباً مُباركاً فيهِ ، مگر اینکه خداوند هفتاد نوع بلا از او دور میکند که کمترین آن هم و غم است.»
درمان هشتم آیه ملک است، پیامبر (ص) میفرمایند: «نیست روی زمین مسلمانی که با این آیه دعا کند در حالی که هم و غم دارد و یا بدهی دارد مگر اینکه خدا هم و غم او و بدهی او را برطرف کند، بعد از آن آیه این را بگوید یا رَحْمَنَ الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَرَحِيمَهُمَا ، تُعْطَى مِنْهُمَا مَا تَشَاءُ ، وَتَمْنَعُ مِنْهُمَا مَا تَشَاءُ ، اقْضِ عَنِّي الدَّيْنَ وفرج همي اگر به اندازه کره زمین طلا بدهکار باشید خدا آن را ادا میکند.»
درمان نهم نوعی نماز است، در روایت آمده: «دو رکعت نماز بخواند، هر رکعت یک بار حمد، سیزده بار سوره قدر و بعد از نماز به سجده برود و بگوید اَللهُمّ یا فارِجَ الهَمّ وَ کاشِفَ الغَمّ وَ مُجیبَ دَعوَة المُضطَرّین وَ رَحمنَ الدّنیا وَ رَحیمَ الآخِرَة صَلّ عَلی مُحَمد وَ آل مُحَمد وَ ارحَمنی رَحمَة تُطفِئ بِها عَنّی غَضَبَکَ وَ سَخَطَکَ وَ تُغنِیَنی بِها غَمّن سِواک ، سپس گونه راست را بر زمین قرار دهد و بگوید یا مُذِلّ کُلّ جَبّار عَنید وَ یا مُعِزّ کُلّ ذَلیلِ وَ حَقّکَ قَد بَلَغَ المَجهُودُ مِنّی فی اَمرٍ کَذا فَفَرّج عَنّی ، سپس گونه چپ را بر زمین قرار دهد و دوباره تکرار کند سپس بر پیشانی سجده کند و دوباره تکرار کند، خداوند هم و غم او را برطرف میکند و حاجتش را برآورده میکند.»
درمان دهم، پیامبر (ص) میفرمایند: «کسی که این دعا را بخواند اللَّهُمَّ إِنِّي عَبْدُكَ، ابْنُ عَبْدِكَ، ابْنُ أَمَتِكَ، نَاصِيَتِي بِيَدِكَ، مَاضٍ فِيَّ حُكْمُكَ، عَدْلٌ فِيَّ قَضَاؤُكَ، أَسْأَلُكَ بِكُلِّ اسْمٍ هُوَ لَكَ سَمَّيْتَ بِهِ نَفْسَكَ، أَوْ أَنْزَلْتَهُ فِي كِتَابِكَ، أَوْ عَلَّمْتَهُ أَحَدًا مِنْ خَلْقِكَ، أَوِ اسْتَأْثَرْتَ بِهِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَكَ، أَنْ تَجْعَلَ الْقُرْآنَ رَبِيعَ قَلْبِي، وَنُورَ صَدْرِي، وَجَلَاءَ حُزْنِي، وَذَهَابَ هَمِّي ، خداوند هم و غم او را برطرف میکند و خوشحالی را جایگزین میکند.»
درمان یازدهم حوقله (لا حول ولا قوه الا بالله) است، در روایات بسیار و در حد تواتر آمده که حوقله درمان هم و غم است، در روایتی درباره حوقله آمده: «در آن درمان نود و نه بیماری است که کمترین آن هم و غم است» معلوم میشود که هم و غم از نظر این روایت بیماری محسوب میشود. البته حوقله شروطی دارد و مقدمات و مؤخراتی دارد در روایت آمده: «شخصی به نام عوف به پیامبر (ص) شکایت کرد از این که پسرش گرفتار دشمن شده، پیامبر (ص) به او امر فرمود که زیاد لاحول ولا قوة الا بالله بگوید و مداومت کند، هم غم و اندوه او برطرف شد و هم پسرش به همراه غنایم نجات پیدا کرد.»اصل قضیه این روایت از پیامبر (ص) است که :«حضرت آدم به سوی خدا شکایت کرد از هم و غم بخاطر ازدست دادن بهشت و جبرئیل (ع) نازل شد و فرمود ای آدم بگو لا حول ولا قوة إلا بالله، و آدم گفت و حزن و وسوسه سینه از او برطرف شد.»
درمان دوازدهم توکل است، پیامبر (ص) میفرمایند: «کسی که به هم و غم یا ناراحتی و بلا و مشکل پیچیده مبتلا میشود این را بگوید اللهُ رَبّي لا اُشْرِكُ بِهِ شَيْئاً تَوَكَلْتُ عَلى الحَيّ الَّذي لا يَموتُ »
درمان سیزدهم دعای مکروب، در روایت آمده: «یکی از فرزندان امام جواد (ع) بیمار شد، نزدیک او شد و او را بوسید و فرمود ای پسرم حالت چطور است، پاسخ داد من دردمندم، امام فرمود بعد از نماز ظهر این را ده مرتبه بگو يا الله يا الله يا الله، کسی که ناراحت است این را نمیگوید مگر اینکه پروردگار تبارک و تعالی جواب میدهد که بنده من حاجتت چیست.»
امام صادق (ع) میفرمایند: «دعای مکروب در شب: يَا مُنْزِلَ الشِّفاءِ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ، وَمُذْهِبَ الدّاءِ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ، أنْزِلْ عَلَيَّ مِنْ شِفَائِكَ شِفَاءً لِكُلِّ مَا بي مِنَ الدّاءِ. .» شاید این دعا مربوط به هم و غم نیست زیرا هیچ صحبتی از هم و غم نیست و احتمال دارد منظور بیماری بوده باشد.
حسین بن حسن خراسانی روایت میکند: «نزد امام صادق (ع) آمدم با عدهای از برادرانم از حجاج در زمان منصور، از دعای مکروب سؤال کردم و امام فرمود داروی مکروب است، بعد از نماز شب دست را بر محل سجده قرار بدهد و بگوید بِسْمِ اللَّهِ، بِسْمِ اللَّهِ، مُحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ، عَلِيُّ إمامُ اللهِ في أرْضِهِ على جَميعِ عِبادِهِ، اشْفِني يَا شافي، لا شِفاءَ إِلَّا شِفَاؤُكَ، شِفاءً لَا يُغادِرُ سُقْماً مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَسُقْمٍ »
در روایت دیگر آمده: «کسی که ناچار است و به بلایی مبتلا شده، شب جمعه بعد از نماز عشاء این را بگوید لا إله إلا أنت سبحانك انى كنت من الظالمين» البته تعداد در این روایت ذکر نشده ولی بعضی گفتهاند چهارصد مرتبه و نمیدانم دلیلی دارند یا نه، دعاهای دیگر به این مضمون داریم مثل دعاهای صحیفه سجادیه لیکن برای طولانی نشدن بحث آنها را نیاوردهایم.
-
هااادی دریافت کردید امتیاز از shams در اسپند
داروی خوب و عمومی است. داروی موثر در درمان بیماریهای صعب العلاج و لاعلاج است. البته مردم اسپند را فقط برای چشم زخم و دور کردن شیطان دود میکنند ولی از روایات استفاده میشود که درمان خیلی از بیماریها است.
نقطه قوت اسپند این است که همیشه، شاخ و برگ و ریشه و دانهی اسپند فرشته موکل دارد. این فرشتگان از آسیبِ شیاطین محافظت میکنند و شیاطین را دور میکنند. و هم در درمان نقش دارند و کمک میکنند.الان در دنیا دو نیرو وجود دارد. یکی نیروی مخرِّب که شیطان است. طبق تحقیقی که در جلد اول کردیم میکروب و ویروس است. مردم دنیا این را فهمیدهاند و ضد میکروب و ضد ویروس درست میکنند.نوع دومِ نیرو که بشر هنوز به آن درسترسی پیدا نکرده است وجود نیروهای مثبت و آبادگر و درمانگر است. از روایات اسپند شاید به دست بیاید که نیروهای آبادگر و در راستای سلامتی و نفع بشر وجود دارد.هنوز برای علم جدید معلوم نشده است که چه چیز همراه اسپند است که سخت ترین بیماریها را درمان میکند.بشر هنوز نمیداند چگونه نیروهای آبادگر را جذب کند. اما در طب اسلامی این چیز وجود دارد. یکی از راههای جذب نیروهای خیر اسپند است. نیروهای علوی که درمقابل سفلی است در کار خیر قدم برمیدارند.نکته دیگر اینکه ممکن است نیروهای آبادگر اندازه میکروب و ویروس باشد. بنابراین اثرکردن آنها نیازمند تعداد است. مثلا در جریان جنگ بدر از پنج هزار ملک صحبت میشود درحالیکه دشمن هزار نفر بودند. درحالیکه یک ملک جبرائیل برای همه آنها کافی است. نشان میدهد که نیروهای کوچک و موثر هستند با تاثیر محدود. مانند همین میکروبها که قدرتشان محدود است و مثلا توانایی پرت کردن انسان را ندارند. اما وارد بدن میشوند آنزیمهایی ترشح میکنند تکثیر میشوند و مشکلاتی ایجاد میکنند.نیروهای آبادگر هم به همین شکل عمل میکنند. وارد بدن میشوند آنزیمهایی که شیطان ترشح کرده میگیرند بلکه ترمیم هم میکنند.این تئوری است که تا حالا مطرح نشده است. البته در علم جدید هم تا حدودی این مساله را قبول میکنند. میگویند که باکتریهای مفیدی وجود دارد که شیر را تبدیل به ماست یا پنیر میکند و یا در روده وجود دارد که تولید ویتامین k میکند. البته باز صحبت از باکتری میکنند درحالیکه باکتری نیست. روایت میفرماید:نیست بوته و برگ و گل اسپند مگر اینکه یک ملک موکل دارد تا برسد به دست کسی که باید به دست آن برسد یا تااینکه از بین برود و خاک شود و در ساقه و شاخههای آن سبب خوشحالی است و در دانهی آن شفاء از هفتاد و دو بیماری است.یک دانهی اسپند که کاشته میشود بوتهای به وجود میآید که از آن تعبیر میشود به درخت.معلوم میشود اندازه ملک و فرشته اندازه زمین و آسمان نیست بلکه کوچک است.
درمان اعتیاد
ما از این روایت بدست آوردیم که اسپند میتواند جایگزین مواد مخدر شود چون نیرو و کارایی آن را دارد و در کتابها هم نوشتهاند اسپند در قوت تریاک است ولی اعتیاد آور نیست.
راه ترک اعتیاد استفاده از ساقه و شاخههای ریز شاید هم برگهای آن است. خشک بشوند و آسیاب شوند و استفاده شوند. از یک تا دو مثقال یعنی ده گرم استفاده کنندبنابراین اولین اثر اسپند این است که مشکل اعتیاد را حل میکند. ما خیلی سفارش کردیم اما نتیجه را به ما نگفتند.برای افراد سیگاری هم مفید است.مهم این است که هر قسمتی از این گیاه یک ملک موکل دارد. علاوه بر این کسی که مصرف کند درمان برای او هم به حساب بیاید.روایت دوم میفرماید: با هر بوته اسپند ملائکهای است از آن محافظت میکنند تا اینکه به شخص برسد. و در ساقهی آن نئشه و در شاخههای ریز آن شفاء از هفتاد و دو بیماری است.ما تا بحال اینکار را نکردیم و دوستان میتوانند از شاخههای آن به عنوان دارو استفاده کنند.همین روایت در کتاب جعفریات با سند معتبر آمده است. که میفرماید اسپند فرشتگانی دارد و این راز قدرت آن است.در روایتی از امام صادق ع آمده است: از امام صادق ع از اسپند و کندر سوال شد فرمود اما اسپند نیست ریشهای که در زمین فرو رود و رشد کند و نیست شاخهای از این اسپند که به سمت آسمان رشد کند مگر اینکه فرشتهای برآن موکل میشود تا اینکه خاک شود یا اینکه به کسی برسد که باید برسد. همانا شیطان از بوته اسپند دور میشود. خانهای که در آن اسپند است (به خصوص بوتهی آن) شیطان از آن به اندازه هفتاد خانه دور میشود. و آن شفاء از هفتاد بیماری است که راحتترین آن جذام است پس از آن غافل نشوید.
دود کردن اسپند
دود کردن معلوم نیست درست باشد. اگر هم درست باشد ولی صحبت از خوردن آن است و یا حتی صرف بودن آن است. قدیم دانههای آن را با نخ آویزان میکردند. دانههای آن شبیه نخود است. قدیم در ایران و عراق بوده است.
اگر خود بوته آن در گلدان باشد یا در باغچه باشد این نفع را دارد که شیطان یعنی میکروب و ویروس را دور میکند.زمان مصرف خاصی ندارد و فقط یک مورد هست که در صبح ناشتا است. روایت آن را بعدا میخوانیم.درمان با شاخه و ساقهی اسپند الان مطرح نیست ولی نباید از آن غافل بشویم.اگر اسپند درمان است بخاطر وجود ملائکه و فرشتگان موکل بر آن است.اینکه فرمود برای هفتاد بیماری باید عرض شود که شمارهی هفتاد بیشتر موارد درباره بیماریهای همراه با تب استعمال شده است. انواع بیماریهای تب دار. روایات میگوید شیطان را دور میکند و شیطان باعث بیماری تب است. میفرماید همه بیماریها از سیری است مگر تب: هر مرضی از سیری است مگر تب که وارد میشود.میکروب وارد بدن میشود. وقتی میکروب وارد میشود و درگیری بین آنها و گلوبولهای سفید میشود و باعث تب میشود و این اصل بوجود آمدن تب است. چون اسپند شیطان را دور میکند بنابراین تب را هم درمان میکند. بنابراین درمان جدیدی برای تب پیدا شد.چون شماره هفتاد همیشه معنایش این است. اما روایتی که خواندیم فرمود کمترین آن هفتاد بیماری جذام است. و فکر نمیکنم که جذام همراه با تب باشد. روایاتی هم میفرماید هفتادو دو شاید آن دوتا یکی جذام باشد.روایاتی داریم که اسپند
درمان بیماریهای دیگر مانند عدم کنترل ادارد است:عمرو از عدم کنترل ادرار به امام باقر ع شکایت کرد فرمود اسپند را شش مرتبه با آب سرد بشوی و یک مرتبه هم با آب گرم بشوی و در سایه خشک کن و با روغن گل سرخ چرب کنید و ناشتا به صورت خشک و بدون آب مصرف کنید. انشاءالله تقطیر را قطع میکند.اندازه مصرف به اندازه یک مثقال است.گل سرخ گل محمدی نیست. گل صدپر است. شبیه گل محمدی است اما برگهای ریز و زیاد دارد. سرخ و خوش بو است. شایع این است که این گل سرخ همان گلی است که در کاشان است. گل محمدی روغن دارد اما شنیدم کیلویی نود میلیون است.گل سرخ تبریز عطر ندارد.
روش تهیه روغن گلها سرد است و برگ ها گرم است. روغن گل سرخ همانند گل بنفشه تهیه میشود. راجع به اینکه پایه آن باید روغن زیتون باشد را از قرآن بدست آوردیم:
دهن یعنی روغن مالی و صبغ یعنی خوراک.ظاهر روایت این است که دانههای اسپند مراد است.نباید جویده شود چون سمی است. آسیاب هم نشود.روغن گل سرخ خالص یعنی مثلا رسوبات گل در آن نباشد.ابتدا گمان میکردیم جل همان جلجلان یعنی کنجد مراد است. بعدا متوجه شدیم جل همان گل است.اسپند درمان پروستات نیست چون پروستات ورم میکند و باعث نیامدن ادرار است. اگر اسپند خورده بشود همین قطره قطره هم قطع میشود. اسپند مجرای ادرار را سفت میکند.اسپند درمان تکرر ادرار نیست. دلیل آن رطوبت بدن است و این از صفرا است بنابراین باید صفرای او درمان بشود.بیشتر ناتواناییهای جنسی به جهت مغز است. چون آرامش فکری ندارد باعث ناتوانی میشود. شاخ و برگ اسپند چون باعث خوش کردن میشود باعث بهبود عمل همبستری میشود. همان عملی که جنسینگ انجام میدهد. در کل دنیا به درمان مشکلات روحی روانی معروف است و امروز برای تقویت کننده جنسی است. درحالیکه مشکلات ذهنی را برطرف میکند و اثر آن رفع مشکلات جنسی است.روایت دیگر از پیامبر ص است: کسی که اسپند را چهل روز یک بخورد به اندازه یک مثقال. حکمت در قلب او شعله ور میشود و از هفتاد و دو بیماری درمان میشود کمترین آن جذام است.معلوم میشود که خوردن اسپند ضرر و مشکلی ندارد.از شرب معلوم میشود بیشر مراد آسیاب شدهی آن است وشاخ و برگ آن مراد است چون روایت هم بیشتر روی شاخ و برگ آن تاکیید میکند. هر چه گَرد شود خوردن آن شرب میشود. چون در مورد مایعات و جامداتی که نرم باشد مانند سویق و درمورد دود مانند سیگار استعمال میشود.بعید نیست مراد دانههای آن هم باشد. بدون آب هم باید مصرف شود.معلوم میشود اسپند مغز را زیاد میکند. کسانی که مشکل مغزی و ضعف عقل و کوچک شدن دماغ دارند بعید نیست که اسپند برای آنها مفید باشد.بعث در چای یکی از دوستان ما در عراق جیوه ریخت و به او خوراندند. جیوه میکشد و شکی نیست. سریع به هندوستان رفت و تا 40 روز اسپند به او دادند و نجات پیدا کرد. غیر از او همه کسانی که خورده بودند مردند.میتواند درمان بیماریهای پوستی هم باشد چون جذام بیماری پوستی است. میتواند درمان بیماریهای مغز و اعصاب، مجاری ادرار و پروستات هم باشد. این هفتاد بیماری را باید پیدا کنیم.
-
هااادی دریافت کردید امتیاز از shams در اسپند
داروی خوب و عمومی است. داروی موثر در درمان بیماریهای صعب العلاج و لاعلاج است. البته مردم اسپند را فقط برای چشم زخم و دور کردن شیطان دود میکنند ولی از روایات استفاده میشود که درمان خیلی از بیماریها است.
نقطه قوت اسپند این است که همیشه، شاخ و برگ و ریشه و دانهی اسپند فرشته موکل دارد. این فرشتگان از آسیبِ شیاطین محافظت میکنند و شیاطین را دور میکنند. و هم در درمان نقش دارند و کمک میکنند.الان در دنیا دو نیرو وجود دارد. یکی نیروی مخرِّب که شیطان است. طبق تحقیقی که در جلد اول کردیم میکروب و ویروس است. مردم دنیا این را فهمیدهاند و ضد میکروب و ضد ویروس درست میکنند.نوع دومِ نیرو که بشر هنوز به آن درسترسی پیدا نکرده است وجود نیروهای مثبت و آبادگر و درمانگر است. از روایات اسپند شاید به دست بیاید که نیروهای آبادگر و در راستای سلامتی و نفع بشر وجود دارد.هنوز برای علم جدید معلوم نشده است که چه چیز همراه اسپند است که سخت ترین بیماریها را درمان میکند.بشر هنوز نمیداند چگونه نیروهای آبادگر را جذب کند. اما در طب اسلامی این چیز وجود دارد. یکی از راههای جذب نیروهای خیر اسپند است. نیروهای علوی که درمقابل سفلی است در کار خیر قدم برمیدارند.نکته دیگر اینکه ممکن است نیروهای آبادگر اندازه میکروب و ویروس باشد. بنابراین اثرکردن آنها نیازمند تعداد است. مثلا در جریان جنگ بدر از پنج هزار ملک صحبت میشود درحالیکه دشمن هزار نفر بودند. درحالیکه یک ملک جبرائیل برای همه آنها کافی است. نشان میدهد که نیروهای کوچک و موثر هستند با تاثیر محدود. مانند همین میکروبها که قدرتشان محدود است و مثلا توانایی پرت کردن انسان را ندارند. اما وارد بدن میشوند آنزیمهایی ترشح میکنند تکثیر میشوند و مشکلاتی ایجاد میکنند.نیروهای آبادگر هم به همین شکل عمل میکنند. وارد بدن میشوند آنزیمهایی که شیطان ترشح کرده میگیرند بلکه ترمیم هم میکنند.این تئوری است که تا حالا مطرح نشده است. البته در علم جدید هم تا حدودی این مساله را قبول میکنند. میگویند که باکتریهای مفیدی وجود دارد که شیر را تبدیل به ماست یا پنیر میکند و یا در روده وجود دارد که تولید ویتامین k میکند. البته باز صحبت از باکتری میکنند درحالیکه باکتری نیست. روایت میفرماید:نیست بوته و برگ و گل اسپند مگر اینکه یک ملک موکل دارد تا برسد به دست کسی که باید به دست آن برسد یا تااینکه از بین برود و خاک شود و در ساقه و شاخههای آن سبب خوشحالی است و در دانهی آن شفاء از هفتاد و دو بیماری است.یک دانهی اسپند که کاشته میشود بوتهای به وجود میآید که از آن تعبیر میشود به درخت.معلوم میشود اندازه ملک و فرشته اندازه زمین و آسمان نیست بلکه کوچک است.
درمان اعتیاد
ما از این روایت بدست آوردیم که اسپند میتواند جایگزین مواد مخدر شود چون نیرو و کارایی آن را دارد و در کتابها هم نوشتهاند اسپند در قوت تریاک است ولی اعتیاد آور نیست.
راه ترک اعتیاد استفاده از ساقه و شاخههای ریز شاید هم برگهای آن است. خشک بشوند و آسیاب شوند و استفاده شوند. از یک تا دو مثقال یعنی ده گرم استفاده کنندبنابراین اولین اثر اسپند این است که مشکل اعتیاد را حل میکند. ما خیلی سفارش کردیم اما نتیجه را به ما نگفتند.برای افراد سیگاری هم مفید است.مهم این است که هر قسمتی از این گیاه یک ملک موکل دارد. علاوه بر این کسی که مصرف کند درمان برای او هم به حساب بیاید.روایت دوم میفرماید: با هر بوته اسپند ملائکهای است از آن محافظت میکنند تا اینکه به شخص برسد. و در ساقهی آن نئشه و در شاخههای ریز آن شفاء از هفتاد و دو بیماری است.ما تا بحال اینکار را نکردیم و دوستان میتوانند از شاخههای آن به عنوان دارو استفاده کنند.همین روایت در کتاب جعفریات با سند معتبر آمده است. که میفرماید اسپند فرشتگانی دارد و این راز قدرت آن است.در روایتی از امام صادق ع آمده است: از امام صادق ع از اسپند و کندر سوال شد فرمود اما اسپند نیست ریشهای که در زمین فرو رود و رشد کند و نیست شاخهای از این اسپند که به سمت آسمان رشد کند مگر اینکه فرشتهای برآن موکل میشود تا اینکه خاک شود یا اینکه به کسی برسد که باید برسد. همانا شیطان از بوته اسپند دور میشود. خانهای که در آن اسپند است (به خصوص بوتهی آن) شیطان از آن به اندازه هفتاد خانه دور میشود. و آن شفاء از هفتاد بیماری است که راحتترین آن جذام است پس از آن غافل نشوید.
دود کردن اسپند
دود کردن معلوم نیست درست باشد. اگر هم درست باشد ولی صحبت از خوردن آن است و یا حتی صرف بودن آن است. قدیم دانههای آن را با نخ آویزان میکردند. دانههای آن شبیه نخود است. قدیم در ایران و عراق بوده است.
اگر خود بوته آن در گلدان باشد یا در باغچه باشد این نفع را دارد که شیطان یعنی میکروب و ویروس را دور میکند.زمان مصرف خاصی ندارد و فقط یک مورد هست که در صبح ناشتا است. روایت آن را بعدا میخوانیم.درمان با شاخه و ساقهی اسپند الان مطرح نیست ولی نباید از آن غافل بشویم.اگر اسپند درمان است بخاطر وجود ملائکه و فرشتگان موکل بر آن است.اینکه فرمود برای هفتاد بیماری باید عرض شود که شمارهی هفتاد بیشتر موارد درباره بیماریهای همراه با تب استعمال شده است. انواع بیماریهای تب دار. روایات میگوید شیطان را دور میکند و شیطان باعث بیماری تب است. میفرماید همه بیماریها از سیری است مگر تب: هر مرضی از سیری است مگر تب که وارد میشود.میکروب وارد بدن میشود. وقتی میکروب وارد میشود و درگیری بین آنها و گلوبولهای سفید میشود و باعث تب میشود و این اصل بوجود آمدن تب است. چون اسپند شیطان را دور میکند بنابراین تب را هم درمان میکند. بنابراین درمان جدیدی برای تب پیدا شد.چون شماره هفتاد همیشه معنایش این است. اما روایتی که خواندیم فرمود کمترین آن هفتاد بیماری جذام است. و فکر نمیکنم که جذام همراه با تب باشد. روایاتی هم میفرماید هفتادو دو شاید آن دوتا یکی جذام باشد.روایاتی داریم که اسپند
درمان بیماریهای دیگر مانند عدم کنترل ادارد است:عمرو از عدم کنترل ادرار به امام باقر ع شکایت کرد فرمود اسپند را شش مرتبه با آب سرد بشوی و یک مرتبه هم با آب گرم بشوی و در سایه خشک کن و با روغن گل سرخ چرب کنید و ناشتا به صورت خشک و بدون آب مصرف کنید. انشاءالله تقطیر را قطع میکند.اندازه مصرف به اندازه یک مثقال است.گل سرخ گل محمدی نیست. گل صدپر است. شبیه گل محمدی است اما برگهای ریز و زیاد دارد. سرخ و خوش بو است. شایع این است که این گل سرخ همان گلی است که در کاشان است. گل محمدی روغن دارد اما شنیدم کیلویی نود میلیون است.گل سرخ تبریز عطر ندارد.
روش تهیه روغن گلها سرد است و برگ ها گرم است. روغن گل سرخ همانند گل بنفشه تهیه میشود. راجع به اینکه پایه آن باید روغن زیتون باشد را از قرآن بدست آوردیم:
دهن یعنی روغن مالی و صبغ یعنی خوراک.ظاهر روایت این است که دانههای اسپند مراد است.نباید جویده شود چون سمی است. آسیاب هم نشود.روغن گل سرخ خالص یعنی مثلا رسوبات گل در آن نباشد.ابتدا گمان میکردیم جل همان جلجلان یعنی کنجد مراد است. بعدا متوجه شدیم جل همان گل است.اسپند درمان پروستات نیست چون پروستات ورم میکند و باعث نیامدن ادرار است. اگر اسپند خورده بشود همین قطره قطره هم قطع میشود. اسپند مجرای ادرار را سفت میکند.اسپند درمان تکرر ادرار نیست. دلیل آن رطوبت بدن است و این از صفرا است بنابراین باید صفرای او درمان بشود.بیشتر ناتواناییهای جنسی به جهت مغز است. چون آرامش فکری ندارد باعث ناتوانی میشود. شاخ و برگ اسپند چون باعث خوش کردن میشود باعث بهبود عمل همبستری میشود. همان عملی که جنسینگ انجام میدهد. در کل دنیا به درمان مشکلات روحی روانی معروف است و امروز برای تقویت کننده جنسی است. درحالیکه مشکلات ذهنی را برطرف میکند و اثر آن رفع مشکلات جنسی است.روایت دیگر از پیامبر ص است: کسی که اسپند را چهل روز یک بخورد به اندازه یک مثقال. حکمت در قلب او شعله ور میشود و از هفتاد و دو بیماری درمان میشود کمترین آن جذام است.معلوم میشود که خوردن اسپند ضرر و مشکلی ندارد.از شرب معلوم میشود بیشر مراد آسیاب شدهی آن است وشاخ و برگ آن مراد است چون روایت هم بیشتر روی شاخ و برگ آن تاکیید میکند. هر چه گَرد شود خوردن آن شرب میشود. چون در مورد مایعات و جامداتی که نرم باشد مانند سویق و درمورد دود مانند سیگار استعمال میشود.بعید نیست مراد دانههای آن هم باشد. بدون آب هم باید مصرف شود.معلوم میشود اسپند مغز را زیاد میکند. کسانی که مشکل مغزی و ضعف عقل و کوچک شدن دماغ دارند بعید نیست که اسپند برای آنها مفید باشد.بعث در چای یکی از دوستان ما در عراق جیوه ریخت و به او خوراندند. جیوه میکشد و شکی نیست. سریع به هندوستان رفت و تا 40 روز اسپند به او دادند و نجات پیدا کرد. غیر از او همه کسانی که خورده بودند مردند.میتواند درمان بیماریهای پوستی هم باشد چون جذام بیماری پوستی است. میتواند درمان بیماریهای مغز و اعصاب، مجاری ادرار و پروستات هم باشد. این هفتاد بیماری را باید پیدا کنیم.
-
هااادی دریافت کردید امتیاز از salialavi در گرفتگی یا انسداد
در روایات تعبیر «سَدد» آمده که در لغت به معنی راه بستهشده است، این راهی که بستهشده میتواند شامل رگهای خونی، دستگاه گوارش، مجاری ادرار و ... باشد، دراینبین گرفتگی رگها اهمیت بیشتری دارد. اگر این کلمه بهصورت «سُدد» تلفظ شود در لغت به معنی حالتی است که شخص چشمش تار شود و ذهن او کند شود و در گوشش صدایی به وجود آید و سنگین شود و مغز او بهدرستی کار نکند.
اولین درمان بادروج یا ریحان کوهی است،یعنی «کسی روی یک سفره با امام کاظم (ع) نشسته بود و امام فرمود بادروج بیاورید، دوست دارم اولین لقمهام بادروج باشد، زیرا این راه بستهشده را باز میکند و سبب اشتها به غذا میشود و التهاب چشم را برطرف میکند، اگر اولین لقمه بادروج باشد دیگر اهمیت نمیدهم که غذا چه باشد و دیگر ترسی از بیماری نخواهم داشت و ...» بهاحتمالزیاد مراد از سدد در این روایت گرفتگی دستگاه گوارش است زیرا صحبت از غذا و اشتها شده است ولی چون در ادامه به التهاب چشم اشاره شد میتوان گفت که گرفتگی اختصاص به دستگاه گوارش ندارد. ریحان کوهی از ریحان معمولی برگ ریزتری دارد و ظاهراً تخم ریحان کوهی همان تخم شربتی است، البته در بعضی کتب آمده که بادروج یعنی بادرنج و بادرنج همان بادرنجبویه است که در مشهد فراوان است. در روایت آمده:
دومین درمان حوک است یعنی «حوک سبزی پیامبران (ع) است و هشت خاصیت دارد، غذا را هضم میکند (بهجایی میرساند که بدن تواند استفاده کند) و راه بستهشده را باز میکند و آروغ را خوشبو میکند و بدن (یا دهان) را خوشبو میکند و سبب اشتها به غذا میشود و بیماری را بیرون میکشد و ایمنی از جذام است و اگر (حوک) درون انسان قرار گیرد کل بیماریها را از بین میبرد.» متأسفانه امروزه بهجای استفاده از سبزیهای مفید مانند حوک از سبزیهایی استفاده میکنیم که مفید نیستند و یا مضر هستند مانند تره شاهی یا گشنیز. یک بیماری به نام روده مستقیم است که فرد مبتلا به آن نمیتواند غذا را جذب کند و مستقیم غذا را دفع میکند ازاینرو لاغر میشود، وقتی مجرای منتهی به کبد و طحال بسته شود مواد غذایی جذب نمیشود و همانگونه دفع میشود. در روایت تعبیر «یمرئ» آمده که به معنی رساندن غذا به مرحله جذب و استفاده است و با هضم تفاوت دارد. ازاینرو میتوان گفت مراد از باز کردن را بسته، باز کردن مجاری کبد و طحال است تا کار گوارش بهدرستی صورت گیرد و غذا جذب بدن شود. از طرفی در روایت آمده که وقتی حوک در بدن قرار گیرد کل بیماریها را از بین میبرد، پس میتوان گفت که باز کردن راه بسته اختصاص به مجاری دستگاه گوارش ندارد و میتواند شامل که مجاری حتی رگهای خونی هم باشد. در مورد اینکه حوک چیست اختلاف است ولی با توجه به روایات بهاحتمالزیاد همان بادروج یا ریحان کوهی است، ریحان کوهی در کوه فراوان است و شبیه به خوشه گندم است، امام صادق (ع) میفرمایند:
سومین درمان آویشن و نمک است،
«آویشن و نمک (وقتی جمع شوند) باد (درد یا التهاب) قلب را طرد میکنند و راه بستهشده را باز میکنند و خلط (بلغم) را میسوزاند و سبب ریزش (حرکت) آب میشود و ...» با توجه به روایت که صحبت از مشکلات قلب میکند، مراد از باز کردن راه بسته در این روایت باز کردن گرفتگی عروق قلب است، اگر بخواهیم دارویی برای باز کردن گرفتگی عروق درست کنیم باید آویشن و نمک هم جزو ترکیبات آن باشند. به همین طریق و با جستوجوی روایات متعدد کمکم دارویی به نام بازکننده عروق ساختهایم که خیلی مؤثر است و بهسرعت رگها را باز میکند و دیگر نیازی به عمل جراحی هم نیست، فرقی ندارد که این گرفتگی به علت رسوب چربی باشد یا علل دیگر. در روایت آمده سبب ریزش آب میشود که میتواند مراد آب بدن یا آب مرد یا ادرار باشد. به نظر میرسد که مقدار نمک باید همان قدری باشد که انسان بهطورمعمول قبل از غذا مصرف میکند و در کل آویشن و نمک باید به مقدار صدق استفاده شود، حداقل یک قاشق مرباخوری و تفاوت ندارد قبل از غذا باشد یا بعدازآن.
اموری که سدد یا گرفتگی را باز میکنند، در روایات از تعبیر «یفتح السدد» استفادهشده، گرفتگی میتواند شامل گرفتگی رگهای خونی، روده، مجاری ادرار و مانند اینها باشد.
چهارمین درمان نی نیشکر است، امام رضا (ع) میفرمایند: «نی نیشکر راه بستهشده را باز میکند و هیچ آسیبی به بدن نمیزند.» نی نیشکر اگر تازه و سبز باشد قابلخوردن است و در بعضی کشورها متداول است که آبمیوهگیریها آن را به مردم عرضه میکنند.
پنجمین درمان انجیر است، امام علی (ع) میفرمایند: یعنی «خوردن انجیر راه بستهشده را باز میکند و برای التهاب کولون مفید است، پس در روز انجیر زیاد بخورید و در شب بخورید ولی (درشب) زیادهروی نکنید.» در روایت تعبیر «تلین السدد» آمده، معلوم میشود که بسته شدن در اثر سفت شدن و ورم و مانند اینها است. با توجه به قراینی که در روایت آمده این درمان بیشتر مربوط به مجاری گوارشی است البته شاید بتوان عمومیت هم برداشت کرد. قولنج یعنی التهاب و ورم روده بزرگ که مانع از عبور مدفوع میشود. چون مصرف انجیر ایجاد حساسیت میکند و شاید سبب ایجاد ورم در بعضی اعضا بدن شود، نباید در شب زیاد مصرف شود (حداکثر سه تا شش عدد) ولی مصرف زیاد در روز مانعی ندارد. انجیر برای بواسیر مفید است، بخصوص بواسیر نر یا ساچمهای که دانههایی در انتهای روده هستند و مانع خروج مدفوع میشوند، کسی که مبتلا باشد باید منتظر شود تا این دانهها بیرون بیاید تا بتواند عمل تخلیه را انجام دهد، خوردن انجیر این دانهها را نرم و خروج مدفوع را نرم میکند. خوردن انجیر برای بواسیر ماده هم خوب است.
ششمین درمان بادنجان است، امام صادق (ع) میفرمایند: «زیاد بادنجان بخورید در فصل خرماپزان، زیرا درمان کل بیماریها است و طراوت صورت را زیاد میکند و رگهای خونی را نرم میکند و آب مرد را زیاد میکند.» البته در بعضی مناطق خرما نیست و میتوان نزدیکترین محل که خرما دارد را در نظر گرفت. معمولاً فصل خرماپزان تیرماه و مردادماه است. در این روایت مراد این نیست که در دیگر فصول سال بادنجان مصرف نشود بلکه مراد این است که مصرف آن در این زمان خاص درمان کل بیماریها است. کسی که مبتلا به تصلب شرایین است دیواره رگهایش سخت میشود و ممکن است ترک بخورد یا پاره شود و اگر خونریزی مغزی باشد میتواند سبب سکته مغزی، فلج یا مرگ شود، با توجه به روایت، بادنجان رگها را نرم میکند و برای این بیماری مفید است. همچنین نرم شدن رگها خونرسانی به صورت را بهبود میبخشد و سبب شادابی پوست صورت میشود روایات درباره بادنجان عجیب است، در روایت آمده: «در جایی که باید گرم باشد، گرم است و در جایی که باید سرد باشد، سرد است. پیامبر (ص) میفرمایند: «بادنجان بخورید زیرا این را در بهشت دیدم و شهادت داد برای خداوند به حقانیت و برای من به نبوت و برای علی (ع) به ولایت، اگر کسی آن را بخورد با نظر اینکه بیماریزا است، برای او بیماریزا است و اگر کسی آن را بخورد با نظر اینکه درمان است، برای او درمان است.» بادنجان درخت ولایت است.
با توجه به این روایات برخلاف نظر بعضی مردم و طب سنتی، بادنجان ضرر ندارد و اگر ضررهایی هم داشته باشد در فصل خرماپزان دیگر ضرر ندارد.
کلاه سبز بادنجان کاهنده قند خون است، خوب است کسانی که مبتلا به بیماری قند هستند هرچند مدت یکبار حداقل پنج یا شش عدد از آن را در آب بجوشانند و آب آن را بخورند، این قند خون را پایین میآورد و پسازآنکه دوباره بالا رفت این باز همین کار را بکنند. اگر کلاه سبز را هم با آب آن بخورند برای بواسیر هم مفید است.
در روایت آمده: «(بادنجان) را سرخ کنید.» همچنین آمده: «(بادنجان) را با روغن سرخ کنید.» بادنجان را میتوان با روغنزیتون سرخ کرد و مصرف نمود همچنین میتوان بادنجان را به صورت ترشی هم مصرف کرد. متأسفانه بعضی مواد غذایی را برای مدت طولانی منجمد میکنند و بعد مصرف میکنند، این اشتباه است، در طب اسلامی یک ماده غذایی بعد از سه روز دیگر نباید مصرف شود.
هفتمین درمان داروی شافیه است، در روایت درباره داروی شافیه آمده: «هرگاه نهماهه شد برای بیماری سدد مفید است و زیادی خواب و هذیانگویی در خواب و درد و ترسیدن و پریدن از خواب، روغن تخم ترب بگیرند و به همراه یک عدس از داروی شافیه، موقع خواب و ناشتا مصرف کنند.»، «سدد» به دو طریق تلفظ میشود و معنی آنها متفاوت است، اگر بخوانیم «سَدد» به معنی گرفتگی و بسته شدن راه است اما اگر بخوانیم «سُدد» با توجه به کتب لغت به معنی تاری دید و صدای گوش و کندی ذهن است. چون در روایت صحبت از زیادی خواب و هذیان در خواب و درد و ترس و پریدن در خواب است، بهاحتمال بیشتر مراد همان بیماری سُدد است. چون احتمال دارد که تخم ترب مانند بعضی تخمهای دیگر مانند خردل و کنجد خودش روغن داشته باشد، باید از تخم ترب تازه و با فشردن آن روغن بگیرند ولی اگر خیلی روغن نداشت، به آن روغن اضافه کنند و مدتی بگذارند یا حرارت دهند سپس صاف کنند.
بهطورکلی روغنگیری روشهای مختلفی دارد اگر بخواهیم از دانهای که روغن دارد، روغن بگیریم بهوسیله اعمال فشار این کار انجام میشود، اگر بخواهیم از گلها مانند گل بنفشه و گل سرخ روغن بگیریم، باید روی گل روغن کنجد یا زیتون بریزیم و حداقل یک ماه بگذاریم سپس صاف کنیم، در این روش نباید از حرارت استفاده کرد، اگر بخواهیم از برگها مثل برگ مرزنجوش یا سداب یا حنا روغن بگیریم، باید روی برگ روغن کنجد یا زیتون بریزیم و روی حرارت ملایم قرار دهیم و پس از چند ساعت (معمولاً دو تا چهار ساعت) آن را صاف کنیم.
هشتمین درمان روغنمالی است، روغنمالی در روایات بسیار توصیهشده و پیامبر (ص) به این کار مقید بودند تا جایی که اگر کسی میپرسید پیامبر کیست، به او میگفتند کسی که موهایش مرتب است و روغنمالی شده. از فواید روغنمالی موها، شفاف شدن صورت است، اگر روغن روی صورت مالیده شود خیلی کم نفوذ میکند ولی اگر به سر مالیده شود بیشتر نفوذ میکند، مستحب است که روغن روی جاهایی که مو هست مالیده شود شامل سر، ابرو، محاسن، سبیل و داخل بینی، زیرا روغن از طریق مو جذب و وارد بدن میشود. روغنمالی برای بانوان هر شب و برای آقایان هفتهای دو بار توصیهشده است.
پیامبر (ص) میفرمایند: «روغنمالی در شب سبب میشود که روغن (وارد بدن شود و) در رگها جریان پیدا کند و پوست را نرم میکند.» شاید جریان روغن در رگها برای نرم کردن رگها و باز کردن گرفتگی مفید باشد، زیرا در روایت گفته که پوست را نرم میکند و این از طریق بهبود خونرسانی و باز کردن مویرگها انجام میشود.
در روایت آمده: «اگر مردم میدانستند که در روغن بنفشه چه خاصیتی دارد همانا آن را میخوردند.»
در روایت آمده: «شیر شتران ماده درمان تمام بیماریها و معلولیتها در بدن است و بدن را پاکسازی میکند و چربی (رسوبکرده) را خارج میکند و آن را میشوید.»
موادی که در رگها رسوب میکنند و باعث گرفتگی میشوند نوعاً از جنس چربی هستند و باز کردن آنها بسیار مشکل است و درنهایت مجبور میشوند که یک رگ از پا بگیرند و با رگ قلب جایگزین کنند. ولی شیر شتر این خاصیت را دارد که مانند صابون این چربی را برطرف میکند.
در روایت آمده: «ادرار شتر بهتر از شیر شتر است.» میتوان گفت همان خواص شیر شتر که برطرف کردن چربی است، در ادرار شتر بیشتر وجود دارد.
در روایت آمده: «روغنمالی پوست را نرم میکند و مغز را زیاد میکند و مجاری آب را آسان میکند و خشکی و سیاهی پوست را برطرف میکند و رنگ (صورت) را روشن میکند.» با توجه به این روایت روغنمالی باعث زیادشدن یا ترمیم مغز میشود و میتواند برای افرادی که آسیب مغزی دیدهاند و یا ضربهمغزی شدهاند مفید باشد. مجاری آب شامل مجاری عرق و رگهای خونی میشود و مراد از آسان کردن همان باز کردن است لذا میتوان گفت که روغنمالی برای گرفتگی رگها مفید است.
از خواص دیگر روغنمالی با روغن بنفشه درمان شوره سر و سیاه شدن مو است.
-
هااادی دریافت کردید امتیاز از بانو59 در سرکه
امام صادق (ع) میفرمایند: «سرکه خمر لثه را تقویت میکند و انگل شکم را میکشد و عقل را تقویت میکند.» در این روایت مقید شده که سرکه خمر عقل را تقویت میکند که این منافاتی با روایت قبل ندارد و میتوان گفت که هر سرکهای تقویتکننده عقل است ولی خواص دیگر را تنها سرکه خمر دارد. سرکه خمر به سرکهای میگویند که در فرآیند تبدیلشدن به سرکه ابتدا تبدیل به خمر میشود (انقلاب اول) سپس تبدیل به سرکه میشود (انقلاب دوم)، در روایات و در منابع فقهی شش چیز ذکرشده که ابتدا تبدیل به خمر و سپس تبدیل به سرکه میشوند، انگور، خرما، جو، عسل، انجیر و یک مورد دیگر که به یاد ندارم، یعنی اگر از سیب سرکه درست کنند اینگونه نیست که ابتدا تبدیل به خمر شود و تبدیلشدن به خمر فقط در همان شش مورد است. برای درست کردن سرکه از انگور ابتدا باید انگور شسته شود سپس صبر کنید تا کاملاً خشک شود زیرا آب سبب کپک زدن آن میشود، پسازآن آب انگور را بگیرید و در ظرف ریخته و درب آن را ببندید البته میتوان خود انگور را هم در ظرف ریخت و درنهایت آن را صاف کرد. در زمستان شش روز و در تابستان سه روز طول میکشد تا تبدیل به خمر شود و تفاله آن بالا میآید، پس از مدتی تبدیل به سرکه میشود و تفاله آن پایین میآید، شرطش آن است که پس از تبدیلشدن به خمر (ده روز) درب ظرف را بازکنید تا مگس سرکه یا پشه سرکه وارد آن شود، این حشره باعث میشود که آب انگور تبدیل به سرکه شود و این فرآیند نود روز طول میکشد و روش دیگر این است که بعد از ده روز به آن سرکه کهنه اضافه کنند زیرا در سرکه کهنه تخم مگس سرکه وجود دارد و حتی اگر در را ببندند بازهم مگس سرکه در آن به وجود میآید و پس از چهل روز تبدیل به سرکه میشود ولی آنچه در روایات توصیهشده با باز گذاشتن ظرف و ورود مگس سرکه از راه طبیعی آن است در روایت آمده: «سرکه خمری را بخورید که خود فاسد شده نه آنکه خودتان فاسد کردهاید». هرچه انگور مورداستفاده شیرینتر باشد سرکه حاصل از آن بهتر و ترشتر است. اگر بخواهیم از خرما سرکه درست کنیم باید کمی آب به خرما اضافه کنیم تا جایی که آب روی خرما بیاید، پس از چهل روز آن را صاف کنید و تا نود روز بگذارید.
امروزه در طب سنتی و عطاریها سرکه سیب بهعنوان بهترین سرکه معرفی میشود ولی در طب اسلامی بهترین سرکه، سرکه خمر است.
https://telegram.me/teb_e_vahyani
-
هااادی دریافت کردید امتیاز از Aseman313 در نقرس
نقرس معروف به بیماری پادشاهان است، نوعی ورم و درد است که در مفصل بوجود میآید، علامتش این است که شروعش از صبح و از شست پا است و همراه با ورم و قرمز شدن و براق شدن مفصل است و کمکم کل مفاصل را درگیر میکند. در پزشکی امروز عامل نقرس مصرف بیش از اندازه گوشت قرمز و بالا رفتن میزان اسید اوریک یا اوره است ولی در روایات خوردن تخم مرغ و ماهی و همچنین خوردن نبیذ و شیر علت ابتلا به نقرس معرفی شده. نبیذ، آب انگور جوشیده است که حرام میباشد، البته بعضی میگویند نبیذ شامل سرکه هم میشود.
درمان اول و بهترین درمان نقرس شیطرج است، زیرا ورم مفصل نشانه وجود مواد زائد در مفصل است و شیطرج این مواد را خارج میکند، شیطرج را آسیاب کنند و هر روز صبح و شب حداقل چهار گرم بخورند.
درمان دوم انجیر است، ابوذر روایت میکند: «برای پیامبر (ص) طبقی از انجیر هدیه آوردند، پیامبر (ص) به اصحاب فرمودند بخورید، اگر بگویم میوهای از بهشت نازل شده همین انجیر است چون این میوهای است که هسته ندارد، همانا بواسیر را قطع میکند و برای نقرس هم مفید است.» با توجه به این روایت میوهای که هسته ندارد بهشتی است.پیامبر (ص) میفرمایند: «انجیر بخورید، چه خشک باشد چه تازه، زیرا عمل همبستری را زیاد میکند و بواسیر را قطع میکند و برای نقرس مفید است و برای سردی مفصل.» مقدار نصرف انجیر حداقل هفت دانه در روز است.در روایت دیگر پیامبر (ص) میفرمایند: «انجیر بخور، زیرا این بواسیر را قطع میکند و نقرس را قطع میکند.»از روایت اخیر معلوم میشود که انجیر علاوه بر مفید بودن برای نقرس، درمان آن نیز هست.
اموری در روایات ذکر شده که برای نقرس مفید است، از جمله حجامت چهار مهره انتهای ستون مهره (قدنه) و حجامت کعبین (محل مسح روی پا در وضو)، و پرهیز از چیزهایی که برای نقرس مضر است از جمله جمع بین ماهی و تخم مرغ و نیز جمع بین نبیذ و شیر.
-
هااادی دریافت کردید امتیاز از نرگس در علل نازایی
نازایی علل و اسباب متعددی دارد. تنبلی تخمدان امروزه عمومی شده است که معلول داروهای شیمیایی است.
علت دیگر نازایی کیست هایی است که در تخم دان تولید میشود.
علت دیگر چسبندگی لوله رحم است. لوله ای که از تخم دان به سمت رحم میآید. اگر لوله بسته باشد عمل انتقال تخمک محقق نمیشود.
علت دیگر وجود فیبرم در رحم است. ورم ها دو جور است. گاهی در داخل دیواره رحم است که به آن «فیبروم» میگویند و اگر جدا از رحم باشد «میوم» میگویند.
گاهی عفونت رحم یا کم کاری تیروئید و کم خونی و عدم آمادگی رحم موجب نازایی میشوند. دیواره رحم طوری است که نطفه را نمیتواند نگه دارد.
نازایی در آقایان گاهی به خاطر بسته شدن مجاری اسپرم و عدم تولید آن یا عدم حرکت آن و یا واریکوسل و ورم بیضه ها میباشد.
https://telegram.me/teb_e_vahyani
-
هااادی دریافت کردید امتیاز از Maryam.m در طرز ساخت طریفل
داروی طریفل
داروی طریفل درمان بیماری های سخت مانند رماتیسم و رطوبت بدن و ترشح آب بینی و زیاد بودن آب دهان و تعریق زائد و تکرر ادرار و لَفوس است.دو گونه داروی طریفل داریم یک طریفل معمولی و دیگری طریفل زرد است. فرق آن دو این است که طریفل زرد در روغن زرد گاوی جوشانده میشود.
طریفل معمولی
طریفل معمول ترکیبی از هلیله سیاه و بلیله و آمله است. به اندازه مساوی آسیاب و الک بشود و در دو برابر وزن مجموع عسل به مدت یک ماه یا چهل روز خوابانیده بشود.
طریفل زرد
هلیله و بلیله و آمله در روغن زرد گاوی جوشانده بشود و پخته بشود و بعد به آن دو برابر وزن مجموع عسل اضافه کنند و یک ماه تا چهل روز در عسل خوابانیده بشود.
طریفل زرد قوی تر است و اگر شدت بیماری زیاد باشد از طریفل زرد استفاده میشود ولی در شروع بیماری همان طریفل معمولی کافی است.طریفل زرد خاصیت بیشتری دارد مانند بلغم زدایی که شاید طریفل معمولی بلغم زدا نباشد.
مقدار مصرف داروی طریفل: صبح ناشتا به اندازه یک فندق استفاده بشود.
در روایات آمده است که طریفل زرد در روغن جوشانده بشود اما این ترکیب سه گانه یعنی هلیله و بلیله و آمله در مرکب سه، صرفا به روغن زرد آغشته میشود. طریفل زرد به جهت جوشانده شدن در روغن زرد، قیمت بالایی دارد. چون روغن زرد زیادی میخواهد قیمت دارو را زیاد میکند.
روغن زرد باید در حدی باشد که مواد با آن بپزند و مواد در روغن زرد بجوشد بنابراین روغن زرد باید روی تمام مواد را بگیرد.
درباره جوشانده شدن ترکیب طریفل زرد در روغن، صدق جوشیدن کافی است. همین که یک بار جوشیده بشود کافی است.
میتوان داروی طریفل را در کنار داروی صفرابر تجویز کرد. چون صفرابر رطوبت را کم نمیکند.
کسی که آب مغز او یا آب ریه او زیاد است یا قلب یا کبد او آب زیاد دارد با صفرابر درمان نمیشود بلکه باید از داروی طریفل استفاده بشود.
-
هااادی دریافت کردید امتیاز از hossein.arya در روغن حنظل
پوست هندوانه ابوجهل را میگیریم و هندوانه را خرد میکنم و قدری روغن کنجد یا زیتون (ترجیحاً روغن زیتون) روی آن میریزیم و در معرض آفتاب قرار میدهیم، پس از دو روز همه تبدیل به آب میشود، سپس صاف میکنیم و روی آتش میگذاریم تا آب آن بخار شود و روغن آن بماند
-
هااادی دریافت کردید امتیاز از نرگس در درمان عصبانیت
این مشکل بیشتر معلول غلبه صفرا است و درمان آن درمان صفرا است.
یکی از درمانها خوردن گوشت دراج یا تیهو است. پیامبر (ص) میفرمایند: «کسی که دوست دارد عصبانیتش کم شود، گوشت تیهو بخورد.»
درمان دوم نوشیدن آب، از ابو طیفور متطبب روایت شده: « امام کاظم (ع) را نهی کردم از نوشیدن آب، امام فرمودند مگر چه اشکالی دارد، که باعث چرخش غذا در معده است و عصبانیت را تسکین میدهد و درک و فهم را زیاد میکند و مره (بخصوص مره صفرا) را خاموش میکند.» خوردن آب در بین خوردن غذا شدیداً نهی شده و سبب چربی کبد است ولی بعد از غذا نهی نشده حتی مطلوب است ولی اگر غذا گوشت یا چرب باشد باید یک ساعت بین غذا و نوشیدن آب فاصله باشد.
درمان سوم گرفتن زمین (دست گذاشتن بر زمین) است، امام باقر (ع) میفرمایند: «عصبانیت گداختهای از شیطان است که در دل انسان روشن میشود، و هرکس عصبانی شود چشمانش قرمز میشود و رگهایش پر میشود و شیطان داخل بدنش میشود و زمانی که انسان از این حالت میترسد، زمین را بگیرد، همانا رجز شیطان از او برطرف میشود.» شاید با این کار چیزی از بدن انسان به زمین منتقل میگردد مانند تخلیه الکتریکی.
درمان چهارم نشستن، امام باقر (ع) میفرمایند: «وقتی انسان عصبانی میشود، دیگر راضی نمیشود تا اینکه وارد جهنم شود، هرکس که عصبانی شود در حالت ایستاده، فوراً بنشیند، زیرا رجز شیطان با این کار برطرف میشود.» اگر مراد نشستن روی خاک باشد مانند حالت قبل میتواند علت نوعی انتقال یا تخلیه الکتریکی باشد ولی اگر مراد صرفا نشستن باشد، احتمالاً تغییر حالت علت برطرف شدن عصبانیت است و شاید بتوان گفت که اگر فرد عصبانی نشسته هم باشد، ایستادن او در کم شدن عصبانیت مؤثر است.
پنجم دست زدن و لمس ارحام، در روایت آمده: «هرکس بر ارحامش غضب کند به او نزدیک شود و به او دست بزند، زیرا ارحام اگر یکدیگر را لمس کنن عصبانیت تسکین مییابد.» در روایت دیگری آمده که هارون الرشید بسیار عصبانی بود و قصد داشت امام موسی کاظم (ع) را شهید کند و امام کاظم (ع) از هارون الرشید خواست که دست بدهند و وقتی این کار را کردند هارون الرشید آرام شد و امام کاظم (ع) فرمودند: «وقتی ارحام باهم تماس داشته باشند رگهایشان شاداب میشود.» و هارون گفت که قسم به خدا که آرام شدم.
درمان ریشهای عصبانیت کدو است، کدو آرامبخش است، مخصوصاً کدو تنبل. درباره حضرت یونس (ع) در قرآن آمده: ﴿وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ﴾ ﴿وَأَنبَتْنَا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِّن يَقْطِينٍ﴾ «و ذاالنون (یونس) را (به یاد آور) در آن هنگام که خشمگین (از میان قوم خود) رفت؛ و چنین میپنداشت که ما بر او تنگ نخواهیم گرفت؛ (امّا موقعی که در کام نهنگ فرو رفت،) در آن ظلمتها (ی متراکم) صدا زد: (خداوندا!) جز تو معبودی نیست! منزّهی تو! من از ستمکاران بودم!» «و بوته کدوئی بر او رویاندیم (تا در سایه برگهای پهن و مرطوبش آرامش یابد» حضرت یونس (ع) عصبانی بود و نمیتوانست با وجود عصبانیت به قوم برگردد و مردم را به خدا دعوت کند لذا بعد از اینکه کدو خورد آرام شد و سپس به سوی قومش رفت. نکته دیگر اینکه کدو، قند بدن را سریعاً کاهش میدهد و اگر قند بدن کم شود جوشش و عصبانیت تسکین مییابد. همچنین پیامبر (ص) در مورد کدو میفرمایند که «عقل را زیاد میکند.» و اگر عقل زیاد شود عصبانی نمیشود.
-
هااادی دریافت کردید امتیاز از Maryam.m در روش تهيه روغن گل سرخ
مرکب چهار
داروی ابن مسعود : برای حفظ قرآن و حدیث و بلغم را قطع میکند و کمر را تقویت میکند ده درهم(سی و دو گرم و نیم) میخک و همین مقدار اسپند و کندر سفید و شکر سفید نیز به همین مقدار آسیاب شوند غیر از اسپند به اندازه سه گرم و بیست و پنج صدم درهم در صبح ناشتا و هنگام خواب مصرف بشود.از مجموع روایات استفاده میشود که اسپند را نباید آسیاب کرد بلکه باید با دست مالیده بشود که اصطلاحا به آن «کف مال» میگویند. یک مواد سمی روی اسپند وجود دارد که با کف مال کردن میریزد و شستن نیازی ندارد.این دارو در هر روز شش گرم و نیم مصرف میشود که تقریبا در چهل روز مصرف میشود.شکر سفید همان شکر سرخ است که صاف شده است. این دارو در کتاب طب الائمه به عنوان داروی تقطیر آمده است.
-
هااادی دریافت کردید امتیاز از Maryam.m در روش تهيه روغن گل سرخ
گل سرخ را در ظرفی میگذارند و روی آن روغن زیتون یا کنجد میریزند و به مدت یک ماه میماند که میتواند در معرض آفتاب از پشت شیشه هم قرار بگیرد و بعد از آن روغن صاف شود که تبدیل به روغن گل سرخمیشود. برای بهبود کیفیت روغن میتوانند گل ها را نیم کوب کنند و همچنین میتوانند بعد از یک ماه و صاف کردن روغن دوباره گل ها را عوض کنند.
گل سرخ گلی است که پرهای ریز و قرمز دارد و گل محمدی نیست. به گل سرخ، گل صد پر هم میگویند به نظرم همین گل هایی است که از آن گلاب میگیرند. گل محمدی رنگ های مختلفی دارد و پرهای بزرگی دارد ولی گل سرخ فقط قرمز رنگ است و پرهای ریز دارد.
گل سرخ کاشان و شهر های دیگر مسهل شدید است و عطر دارد ولی گل سرخ تبریزی عطر ندارد و اسهال ندارد و تنها فایده آن محرک شهوت زنان است که به همین جهت گران تر است.
-
-
هااادی دریافت کردید امتیاز از Maryam.m در نفاس
نفاس خود یک بیماری است و درمان آن رطب است، امام صادق (ع) میفرمایند: «خانم زائو خود را درمان نمیکند بهمانند رطب چون خداوند به حضرت مریم (ع) در حین زایمان رطب داد.» و در روایت آمده: «اگر غذایی بهتر از رطب (برای زن زائو) وجود داشت خداوند به حضرت مریم (ع) میداد.» با توجه به این روایت و آیه قرآن خانمها بعد از زایمان حتماً حداقل پانزده عدد رطب بخورند.
امام باقر (ع) میفرمایند: «کسی که میخواهد شیطان به خانم او آسیب نزند، تا وقتیکه زن در حال نفاس است این عوذه را بنویسند با مشک و زعفران و آب باران صاف و آن را با پارچه لباس نو که هنوز پوشیده نشده صاف کنند (بر آن لباس نو آب باران بریزند و آب آن را با فشار دادن جدا کنند) و خانمش و فرزندش این لباس را بپوشند و در آن محل و خانهای که آن خانم زائو در آن هست آن آب را بپاشند و مادامیکه در حال نفاس است به او نمیتوانند آسیب بزنند و فرزندش هم مبتلا به دیوانگی و جنون و پریدن در خواب و چشمزخم نمیشود و عوذه این
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بِسْمِ اللَّهِ بِسْمِ اللَّهِ بِسْمِ اللَّهِ وَ السَّلَامُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ
وَ السَّلَامُ عَلَی آلِ رَسُولِ اللَّهِوَ الصَّلَاهُ عَلَیْهِمْ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ
اخْرُجْ بِإِذْنِ اللَّهِ اخْرُجْ بِإِذْنِ اللَّهِ مِنْهَا خَرَجْتُمْوَ فِیها نُعِیدُکُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُکُمْ تارَهً أُخْری
فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُوَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ
بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ أَدْفَعُکُمْ بِرَسُولِ اللَّهِ
شیطان چیزی است که از راه مخفی آسیب میزند و شامل خود شیطان و جن میشود.
با توجه به روایات و دعاهایی که ذکر شد زن حامله یا زنی که بهتازگی زایمان کرده در معرض آسیب جن و شیطان هستند بنابراین باید از آنها مراقبت شود و تنها نباشند. همچنین خوب است که در خانه کبوتر نگهداری کنند زیرا کبوتر جنها را از خانه دور میکند.
-
هااادی دریافت کردید امتیاز از نرگس در درمان عصبانیت
این مشکل بیشتر معلول غلبه صفرا است و درمان آن درمان صفرا است.
یکی از درمانها خوردن گوشت دراج یا تیهو است. پیامبر (ص) میفرمایند: «کسی که دوست دارد عصبانیتش کم شود، گوشت تیهو بخورد.»
درمان دوم نوشیدن آب، از ابو طیفور متطبب روایت شده: « امام کاظم (ع) را نهی کردم از نوشیدن آب، امام فرمودند مگر چه اشکالی دارد، که باعث چرخش غذا در معده است و عصبانیت را تسکین میدهد و درک و فهم را زیاد میکند و مره (بخصوص مره صفرا) را خاموش میکند.» خوردن آب در بین خوردن غذا شدیداً نهی شده و سبب چربی کبد است ولی بعد از غذا نهی نشده حتی مطلوب است ولی اگر غذا گوشت یا چرب باشد باید یک ساعت بین غذا و نوشیدن آب فاصله باشد.
درمان سوم گرفتن زمین (دست گذاشتن بر زمین) است، امام باقر (ع) میفرمایند: «عصبانیت گداختهای از شیطان است که در دل انسان روشن میشود، و هرکس عصبانی شود چشمانش قرمز میشود و رگهایش پر میشود و شیطان داخل بدنش میشود و زمانی که انسان از این حالت میترسد، زمین را بگیرد، همانا رجز شیطان از او برطرف میشود.» شاید با این کار چیزی از بدن انسان به زمین منتقل میگردد مانند تخلیه الکتریکی.
درمان چهارم نشستن، امام باقر (ع) میفرمایند: «وقتی انسان عصبانی میشود، دیگر راضی نمیشود تا اینکه وارد جهنم شود، هرکس که عصبانی شود در حالت ایستاده، فوراً بنشیند، زیرا رجز شیطان با این کار برطرف میشود.» اگر مراد نشستن روی خاک باشد مانند حالت قبل میتواند علت نوعی انتقال یا تخلیه الکتریکی باشد ولی اگر مراد صرفا نشستن باشد، احتمالاً تغییر حالت علت برطرف شدن عصبانیت است و شاید بتوان گفت که اگر فرد عصبانی نشسته هم باشد، ایستادن او در کم شدن عصبانیت مؤثر است.
پنجم دست زدن و لمس ارحام، در روایت آمده: «هرکس بر ارحامش غضب کند به او نزدیک شود و به او دست بزند، زیرا ارحام اگر یکدیگر را لمس کنن عصبانیت تسکین مییابد.» در روایت دیگری آمده که هارون الرشید بسیار عصبانی بود و قصد داشت امام موسی کاظم (ع) را شهید کند و امام کاظم (ع) از هارون الرشید خواست که دست بدهند و وقتی این کار را کردند هارون الرشید آرام شد و امام کاظم (ع) فرمودند: «وقتی ارحام باهم تماس داشته باشند رگهایشان شاداب میشود.» و هارون گفت که قسم به خدا که آرام شدم.
درمان ریشهای عصبانیت کدو است، کدو آرامبخش است، مخصوصاً کدو تنبل. درباره حضرت یونس (ع) در قرآن آمده: ﴿وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ﴾ ﴿وَأَنبَتْنَا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِّن يَقْطِينٍ﴾ «و ذاالنون (یونس) را (به یاد آور) در آن هنگام که خشمگین (از میان قوم خود) رفت؛ و چنین میپنداشت که ما بر او تنگ نخواهیم گرفت؛ (امّا موقعی که در کام نهنگ فرو رفت،) در آن ظلمتها (ی متراکم) صدا زد: (خداوندا!) جز تو معبودی نیست! منزّهی تو! من از ستمکاران بودم!» «و بوته کدوئی بر او رویاندیم (تا در سایه برگهای پهن و مرطوبش آرامش یابد» حضرت یونس (ع) عصبانی بود و نمیتوانست با وجود عصبانیت به قوم برگردد و مردم را به خدا دعوت کند لذا بعد از اینکه کدو خورد آرام شد و سپس به سوی قومش رفت. نکته دیگر اینکه کدو، قند بدن را سریعاً کاهش میدهد و اگر قند بدن کم شود جوشش و عصبانیت تسکین مییابد. همچنین پیامبر (ص) در مورد کدو میفرمایند که «عقل را زیاد میکند.» و اگر عقل زیاد شود عصبانی نمیشود.